چکیده:
با شکلگیری و انتشار مطبوعات از میانة دورة قاجار، بخشی از محتوای مطبوعات به مطالب و موضوعات ادبی اختصاص پیدا کرد و اندکاندک مجلات تخصصی در زمینة ادبیات در ایران شکل گرفت. یکی از حوزههایی که نشریات ادبی به آن پرداختهاند، انتشار مقالاتی دربارة نقد متون ادبی بود. هر نشریهای با توجه به رویکرد گردانندگان، به یک یا چند گونة ادبی توجه میکردند و آثار ادبی را بر آن اساس مورد بررسی و نقد قرار میدادند. نشریة ارمغان که از بهمنماه 1298 در تهران با مدیریت حسن وحیددستگردی تا اسفندماه 1357 منتشر شد، یکی از نشریات تخصصی ادبیات در ایران است که قریب به شصت سال منتشر گردید و مقالات گوناگونی در حوزه نقد ادبی منتشر نمود. در پژوهش حاضر با بررسی تمامی شمارههای نشریه از سال 1298 تا 1357 گونهها و جریانهای نقد ادبی نشریه به دست آمده است. بر همین اساس از میان 183 مقالة به دست آمده از نشریة ارمغان، طی 9 گونة عمده دستهبندی شدهاند که از میان آنها، گونة مطالعات تطبیقی با 59 مقاله و چهار رویکرد یکی از گونههای پر بسامد در نشریه ارمغان است که هدف آن تثبیت جایگاه ادبیات فارسی در میان ادبیات ملل بوده است. پس از آن به ترتیب نقد گونة ادبی با 31 و نقد زبانی با 27 مقاله و نقد بلاغی با 22 مقاله از پربسامدترین گونههای نقد در این نشریه هستند.
With the formation and spread of the press from the middle of the Qajar period, the press devoted part of their content to literary topics, and specialized literary magazines were gradually took shape in Iran. One of the sections that literary publications included was critiques of literary texts. In line with the editors' approach, each publication focused on one or more literary genres and reviewed and critiqued the literary works accordingly. Armaghan magazine, which was published in Tehran under the management of Hassan Vahid Dastgerdi from January 1920 until February 1979, was a specialized literary magazine that was published for approximately sixty years in Iran and included various articles on literary criticism. Examining all the issues of the magazine from 1920 to 1979, the present study analyzed the types and currents of literary criticism in the magazine. The 183 articles found in the magazine were categorized into 9 major types, among which ‘comparative studies’, with 59 articles and four approaches, was the most frequent type of criticism in Armaghan magazine, which aimed to establish the position of Persian literature within the world literature. Next, ‘literary genre criticism’, with 31 articles; ‘linguistic criticism’, with 27 articles; and, ‘rhetorical criticism’, with 22 articles, were among the most frequent types of criticism in the said publication.
خلاصه ماشینی:
از ديگر مقالات اين حوزه ميتوان به «سعدي در نظر ديگران » (النحوتي، ۱۳۱۴: ۱۷۵-۱۶۹)؛ «نفوذ افکار سعدي در فلسفۀ کانت » (تره کي، ۲۴:۱۳۱۵-۲۱ و تره کي،۱۳۱۵: ۱۳۰-۱۲۵)؛ «ادبيات فارسي و تأثير آن در ادبيات عربي» (ايزدپرست ، ۱۳۱۵: ۳۹۹-۳۹۸)؛ «تأثير علمي و ادبي ايران در تازي» (مدرسي چهاردهي، ۱۳۱۶: ۵۱- ۴۱)؛ «نفوذ ايران در ادبيات آلمان » (ايلرس ، ۱۳۱۶: ۵۷۰-۵۶۴)؛ «مضامين عربي در شعر پارسي» (قويم ، ۱۳۲۷: ۳۰۰-۳۰۲)؛ «اسلام و کومدي الهي دانته » (مدرسي چهاردهي، ۱۳۲۹: ۱۴۰-۱۳۷)؛ «دو چهرٔە درخشان فرهنگ ايران و آمريکا يعني مولوي و امرسن » (شجره ، ۱۳۳۷: ۳۰۳-۲۹۵)؛ «آثار فارسي قرن هفتم در بنگال » (سهسرامي، ۱۳۵۴: ۳۷۷-۳۸۰)؛ «انواع ادبي مشترک در ادبيات باستاني ايران و ترک» (قره خان ، ۱۳۵۴: ۶۷۴-۶۶۷)؛ «پير رومي و عارف هندي» (جعفري، ۱۳۵۵: ۸۷-۷۷) اشاره کرد.
(۷۱۴-۷۲۲ از ديگر مقالات اين جريان ميتوان از اين مقالات نام برد: «سخن دلنشين » (وحيددستگردي، ۱۳۱۴: ۴۰۱-۴۰۷ و وحيددستگردي، ۱۳۱۴: ۴۸۸-۴۸۱ و وحيددستگردي، ۱۳۱۴: ۵۷۲-۵۶۱ و وحيددستگردي، ۱۳۱۴: ۶۴۱-۶۴۹ و وحيددستگردي ، ۱۳۱۴: ۷۳۲-۷۲۱)؛ «شرح رباعي شيخ ابوسعيد ابوالخير» (ظهيرالاسلام زاده دزفولي، ۱۳۱۴: ۴۷۲)؛ «شرح رباعي» (سمرقندي، ۱۳۱۴: ۶۱۸-۶۱۶)؛ «نامۀ هفت يکر» (ظهيرالاسلام زاده ، ۱۳۱۶: ۱۵-۹)؛ «انتقاد بر انتقاد» (اميري فيروزکوهي، ۱۳۱۸: ۱۰۲-۹۷)؛ «تحقيق در انتقاد» (يغمايي، ۱۳۱۸: ۲۷۸-۲۷۴)؛ «سبعۀ حکيم نظامي» (مدرسي چهاردهي، ۱۳۱۸: ۵۶۵-۵۷۰)؛ «شرح يک غزل از خواجه حافظ » (علامه دواني،۱۳۱۹ ۳۶۸-۳۶۵)؛ «گوش دل باز کن اي خواجه بدين قول و غزل / که من از حافظ شيراز سخن ها دارم » (نعمت اللهي ، ۱۳۳۶: ۲۲-۲۰)؛ «تجزيه وتحليل دو شعر از نظر علم و عرفان » (ابراهيمي محمدي، ۱۳۴۵: ۴۷۰-۴۷۱)؛ «در مکتب حافظ » (سپهر،۱۳۵۲: ۶۳۰-۶۲۵؛ همان : ۶۹۲-۶۸۹)؛ «طنزگويي اميرخسرو» (تسبيحي، ۱۳۵۴: ۵۲۸-۵۳۴)؛ «صنايع لفظي اميرخسرو» (تسبيحي، ۱۳۵۶: ۲۸۳-۲۸۰)؛ «همه گويند ولي گفتۀ سعدي دگر است » (شفيعي، ۱۳۵۶: ۶۱۲-۶۰۶؛ شفيعي، ۱۳۵۷: ۹۲-۸۵؛ همان ، ۱۳۵۷: ۱۶۷-۱۷۲؛ همان شفيعي،۱۳۵۷: ۵۱۲-۵۰۲).