چکیده:
شاهنامه شاهکار ارزشمند فردوسی، بازتاب ارزشهای فرهنگی و هویّت ملّی ایران است. زنان در شاهنامه فردوسی براساس هویّت زنانه خویش در مقاطع مختلف زندگی نقشهای متفاوتی را ایفا میکنند. سیمون دوبووار، نویسندۀ فمنیست فرانسوی دهۀ هفتاد، در کتاب «جنس دوّم» زنان را دارای قابلیّتهای فکری و یادگیری برابر با مردان میداند که نباید آنها را صرفا براساس برداشتی ثابت از زنانگی قضاوت کرد. هدف از این جستار بررسی نگاه فردوسی به زنان شاهنامه و تحلیل آن با دیدگاه فمنیستی سیمون دوبووار است. این پژوهش که به روش (توصیفی- تحلیلی- تطبیقی) انجام میگیرد نشان میدهد که سیمون دووبوار جوامع زنان را جنس دوّم میداند و زنان باید نقش همسری و مادری را کنار بگذارند تا بتوانند با مردان رقابت کنند. نمونههای بارز از کوچک و فرودست شمردن زنان در برابر مردان، طبیعتی که دووبوار وجود و ماهیّت آن را مورد انتقاد قرار داده است. طبیعتی منحصر به زنان که آنان را غیر قابل اعتماد میسازد، در اشعار فردوسی مشهود است. برخی سرودههای فردوسی زن را کمعقل و جنس دوّم برمیشمرد که نباید در امور کارها با او به مشورت پرداخت. اشعار فردوسی نشاندهندۀ فرهنگ و نظام مردسالار است.
The Shahnameh, the valuable masterpiece of Ferdosi, is the reflection of cultural values and national identity of Iran, in which women play different roles in different sections of life based on their feministic identity. Simone de Beauvoir, the French feminist writer in the 70th decade, in her book, “The Second Gender” considers the women in the same rank of men in thinking and learning capabilities which should not be judged merely based on their feministic power. The aim of this research is to study Ferdosi’s view on the women in the Shahnameh and its analysis with Simone de Beauvoir’s point of view.It is done in descriptive analytic and comparative method and shows that she considers the women society as the second gender who must put aside the role of being wife and mother to be able to compete with men. The sensible examples of these are the humiliation of women against men which makes them unreliable: the nature which De Beauvoir thoroughly rejects and criticizes it, but they are seen in Ferdosi’s poetry. Some of Ferdosi’s verses consider women as without sagacity and second gender so that they shouldn’t be consulted with. Ferdosi’s poetry indicates patriarchal and cultural system.
خلاصه ماشینی:
سیمون دووبوار (Simone de Beauvoir) به عنوان نظریّهپرداز در این زمینه معتقد است زنان تا زمانی که در جامعه مرد سالار رشد کنند و درحیطۀ مفهوم زنانگی خود محصور باشند؛ نمیتوانند حق خود را باز پس گیرند و از این جمله این گونه برداشت می شود که زنان در جامعه مرد سالار از کودکی با مفاهیم مرد سالارانه خوی می گیرند و بزرگ می شوند و این مفاهیم ریشه در فرهنگ پیدا می کند به گونهای که زنان در جامعه مرد سالار از حقوق خود مطلّع نیستند و آگاه نمی شوند که بخواهند آن را باز پسگیرند؛ در جامعه برابر هر دو جنس باید سهمی در برآورده شدن نیازها داشته باشند ولی این که در نظام مرد سالار، زنان بیشتر متحمّل آسیب هستند امری انکار ناپذیراست.
ک: سارسه،1385: 292) فمنیسم اگزیستانسیالیست به عنوان یکی از گرایش های فمنسیتی معاصر با طرح مباحث جنسی و جنسیّتی در قلمرو متافیزیک، معرفت شناسی، ارزش شناسی و تعلیم و تربیت در دفاع از حقوق زنان، نجات و رهایی آنان از ستم و تعدّی و ارتقاء نقش اجتماعی آنان توفیقات زیادی در کشورهای غربی و شرقی و میان زنان و مردان کسب نمود.
اشعار فردوسی نشان دهندۀ فرهنگ و نظام مرد سالار است از جمله ابیاتی نظیر: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} این ابیات نشان دهندۀ عدم اعتماد به جنس زن است؛ زیرا که او توانایی حفظ سخن را ندارد.
(دووبوار، 1379،/2: 646) تهمینه فرزند خود را بدون پدر و به تنهایی بزرگ می کند ستم دیدگی زنان در شاهنامه مورد ستایش قرار می گیرد و این برخلاف فمنیسم است.