چکیده:
تالشی مرکزی ازنظر جغرافیایی، شامل بخش اسالم شهرستان تالش و بخش پرهسر شهرستان رضوانشهر است که بین حوضۀ رودهای ناورود در شمال، و شفارود در جنوب قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، کاربرد اصطلاحات خویشاوندی و خطابواژههای تالشیِ گونة مرکزی بررسی و تحلیل شده است. دادههای پژوهش بهروش میدانی و در گفتوگو با گویشورانِ منطقه گردآوری، و در چهار بخش تحلیل شدهاند: اصطلاحات خویشاوندی نَسبی، اصطلاحات خویشاوندی سَببی، اصطلاحات خویشاوندی رضاعی و پیمان دوستی، و خطابواژههای مربوط به غیرخویشاوندان. این تحقیق نشان میدهد که اصطلاحات خویشاوندی و خطابواژههای گویش تالشیِ مرکزی ضمن تنوع و گستردگی، بر اثر تحوّل در مناسبات و ارتباطات خانوادگی و اجتماعی، مهاجرت به شهرها، و دو یا چندزبانگیِ نسل جدید، کاربرد اندک پیدا کرده و احیاناً فروپاشیدهاند و در مواردی معادلهای رایج فارسی جایگزین آنها شده که این رخداد، از تحول زبانها و گویشهای ایرانی بهسوی همسانسازی با زبان رسمی و غالب حکایت میکند.
Geographically, central Talashi includes the Asalem part of Talesh city and the Peresar part of Razvanshahr city which is located between the Navrood river basin in the north and Shafarood river in the south. In the present research, the use of kinship terms and central type of address words have been investigated and analyzed. The research data were collected by field method and in conversation with the speakers of the region, and analyzed in four sections: terms of relative kinship, terms of causal kinship, terms of foster kinship and friendship pact, and terms of address related to non-relatives. This research shows that the terms of kinship and address words of the central Taleshi while being diverse and extensive, have found little use and may have collapsed due to changes in family and social relationships, migration to cities,and bilingualism of the new generation and in some cases, they have been replaced by common Persian equivalents, which indicates the evolution of Iranian languages and dialects towards assimilation with the official and dominant language.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق نشان میدهد که اصطلاحات خویشاوندی و خطـاب واژه هـای گـویش تالشی مرکزی ضمن تنوع و گستردگی ، بر اثر تحّول در مناسبات و ارتباطات خـانوادگی و اجتمـاعی ، ِ ًمهاجرت به شهرها، و دو یا چندزبانگی نسل جدید، کاربرد اندک پیدا کرده و احیانـا فروپاشـیده اند و ِدر مواردی معادل های رایج فارسی جایگزین آنها شده که این رخداد، از تحول زبان ها و گویش هـای ایرانی به سوی همسان سازی با زبان رسمی و غالب حکایت میکند.
بـا توجـه بـه بررسـی پیشینۀ پژوهش و نیز عنایـت بـه ایـن واقعیـت کـه تـا بـه امـروز هـیچ پژوهشـی دربـارٔە اصـطلاحات خویشاوندی و خطاب واژه ها در گویش تالشی انجام نشده است میتوان پژوهش حاضر را در تکمیـل پژوهش های انجام شده درخصوص اصطلاحات خویشاوندی زبان هـای ایرانـی، و فراهم کـردن زمینـۀ انجام تحقیقات تطبیقی و رده شناسی دربارٔە آن ها از ارزش و اهمیت ذاتی برخوردار دانست .
این دو اصطلاح از قدیم تا به حال به عنوان خطاب واژه و ارجاع واژه به کار گرفته شده انـد، امـا امروزه رفته رفته کاربرد آنها کم رنگ شده است و برای خطاب قراردادن «پسر» یا «دختر» از نام کوچـک آن ها استفاده میشود که البته ممکن است با توجه به عـواملی همچـون سـن فـرد بـا واژه هـایی ماننـد «جان » همراه باشد.
در تالشی مرکزی اصطلاحات دیگری نیز بیان کنندة رابطۀ خویشاوندی برادر پدر هستند، امـا هـم ِ ِ ً کاربرد کمتری دارند و هم برآمده از مناسبات خاص خانوادگی هستند؛ مـثلا در برخـی مـوارد عمـوی ِ بزرگ خانواده ، با اصطلاح dada amu (عمو پدر) مورد خطاب قرار میگیرد، بـه خـاطر اینکـه اولـین فرزند خانواده ، از پدرش شنیده است که برادر بزرگ خود را dada خطـاب مـیکنـد.