چکیده:
اکتساب علم تصوری مطابق با واقع و کشف ملاک آنء از دغدغههای
منطقدانان بوده است. زیرا از سویی به علت تشکیل تصدیق از مجموعهای
از تصورات، بحث از کیفیت کسب تصور تام که علاوه بر تمییز ماهیت از
غیرء شناخت حقیقی آن را نیز حاصل کندء یکی از مهمترین مباحث منطقی
به شمار میرود. از سوی دیگرء لازمه شناخت حقیقیء حرکت فکری ذهن
بر مدار واقع و تبعیت از قوانین حاکم بر جهان خارج است. این نوشتار
با تشریح اشکالات سه گانه "مشخص نبودن تفاوت جنس با عرض عام
و فصل با عرض خاص، "معقول ثانی شدن جنس و فصل" و "خارجی
نبودن تمام اجناس فصول" که بر اکتساب تصورات بدون توجه به تطابق
آن با واقع وارد است به عنوان دلیل نقضی و قاعده ذوات الاسباب به
عنوان دلیل حلی, در صدد تبیین این مطلب است که از آنجا که باور
مشهور منطقیین بر این بوده است که قانون علیت. تنها قانون تبیین
کننده روابط خارجی اشیاء با یکدیگر است. شناخت تصوری یک شیء را
بر شناخت علل مادی و صوری آن متوقف نمودند و پس از ارجاع ذاتی
باب برهان به علیت. ارجاع ضرورت باب برهان به ذاتیت و ارجاع کلیت
باب برهان به ضرورت. شناخت حقیقی اشیاء را در گرو شناخت تمامی علل
اربعه آن دانستند و بنا بر این شناخت تصوری به حد تام را که شناخت
حقیقی ماهیت شیء بودء به شناخت تمامی علل اربعه متوقف دانستند.
خلاصه ماشینی:
این نوشتار با تشریح اشکالات سه گانه "مشخص نبودن تفاوت جنس با عرض عام و فصل با عرض خاص"، "معقول ثانی شدن جنس و فصل" و "خارجی نبودن تمام اجناس فصول" که بر اکتساب تصورات بدون توجه به تطابق آن با واقع وارد است به عنوان دلیل نقضی و قاعده ذوات الاسباب به عنوان دلیل حلی، در صدد تبیین این مطلب است که از آنجا که باور مشهور منطقیین بر این بوده است که قانون علیت، تنها قانون تبیین کننده روابط خارجی اشیاء با یکدیگر است، شناخت تصوری یک شیء را بر شناخت علل مادی و صوری آن متوقف نمودند و پس از ارجاع ذاتی باب برهان به علیت، ارجاع ضرورت باب برهان به ذاتیت و ارجاع کلیت باب برهان به ضرورت، شناخت حقیقی اشیاء را در گرو شناخت تمامی علل اربعه آن دانستند و بنا بر این، شناخت تصوری به حد تام را که شناخت حقیقی ماهیت شیء بود، به شناخت تمامی علل اربعه متوقف دانستند.
بنا بر مقدمه فوق و پس از بازگشت به اصل بحث، این پرسش به وجود میآید که انسان چگونه این مطالب و تعدد ماهیات و معقولات (که در بخش ماهیتشناسی تبیین شد) را به دست میآورد؟ به عبارت دیگر، آیا کلیات خمس که اقسام چهارگانه تعریف و از جمله حد تام از آن تشکیل شده است، منطبق بر خارجند یا نه؟ در مسأله عرضی عام، عرضی خاص و نوع مشکل نداریم، زیرا پاسخ میدهیم که مثلاً وقتی میگوییم "ماشی"، میبینیم که ماشی یک اثر خارجی برای انسان است و ماهیات دیگری نیز هستند که این اثر خارجی را دارا هستند، یا وقتی گفته میشود "شاعریت"، میگوییم اثر خارجی بودن شاعریت برای انسان نیز ملموس است، و انسان هم که معلوم است که انسان (نوع) است، اما حل مسأله انطباق جنس و فصل بر خارج به آسانی ممکن نیست.