چکیده:
توجه به ساختار مدیریتی در جوامع روستایی یکی از موضوعات اساسی در تحلیل مسائل توسعه روستایی در کشور محسوب می شود. رویکردهای مختلفی در زمینه مدیریت روستایی مطرح شده است که یکی از جدیدترین و مهم ترین آنها حکمرانی خوب روستایی است. حکمرانی خوب مدل جدیدی برای توسعه است که از طریق روابط متقابل و همکاری بین سه بخش دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی باعث توسعه یک جامعه می گردد و در تمام سطوح جهانی، منطقه ای، ملی و محلی قابل اجرا است. حکمرانی خوب روستایی فرایند نوینی است که با دارا بودن شاخصهایی متفاوت از الگوهای مطرح شده در نظام مدیریت روستایی پیشین از طریق زمینه سازی مشارکت مردم روستایی و بخش خصوصی، باعث توانمندسازی ساکنین نواحی روستایی در زمینه های مختلف و در نتیجه حل مشکلات روستاییان و توسعه روستاها خواهد شد. با توجه به شاخصهای مطرح شده در این تحقیق می توان نتیجه گرفت که حکمرانی خوب روستایی می تواند رویکردی مناسب در ساختار مدیریت روستایی و توسعه پایدار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریت توسعه روستایی باشد و با وجود موانع موجود در مدیریت توسعه روستایی، این الگو می تواند راهکار مفیدی برای حل مشکلات مدیریت توسعه روستایی باشد. هدف از انجام این پژوهش، که به صورت مروری و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی تهیه شده است بررسی نقش حکمرانی خوب در مدیریت روستایی می باشد.
خلاصه ماشینی:
حکمرانی خوب روستایی فرایند نوینی است که با دارا بودن شاخصهایی متفاوت از الگوهای مطرح شده در نظام مدیریت روستایی پیشین از طریق زمینه سازی مشارکت مردم روستایی و بخش خصوصی، باعث توانمندسازی ساکنین نواحی روستایی در زمینه های مختلف و در نتیجه حل مشکلات روستاییان و توسعه روستاها خواهد شد.
1- مقدمه در دهه های اخیر در جهت اداره و مدیریت و همچنین توسعه روستایی، موضوع گذار از دولت به سوی فرایندهای نوین اداره نواحی روستایی یعنی، حکمرانی خوب در مناطق روستایی مطرح شده است که مرز بین حکومت و جامعه مدنی محسوب می شود و بنحوی بر مشارکت حکومتها، شرکتهای خصوصی، شهروندان و اجتماعات محلی برای طراحی و پیاده سازی سیاستهای اقتصادی، اصلاحات اجتماعی و زیست محیطی اشاره دارد[1].
براي تحقق سند چشمانداز 20 ساله ايران در فضاهاي روستايي و از سوي ديگر نياز به سازكارهاي جديد مديريتي با گسترش نظریات و تجربیات در خصوص مدیریت مطلوب روستایی، شاخصهایی تحت عنوان حفظ تعادل بین نیازهای اجتماعی و اقتصادی و محیطی نسل حاضر و آینده از طریق توسعه انسانی پایدار، تغییر پارادایمی را در اداره امور ایجاد کرده است.
این تغییر پارادایم به ورود مفاهیمی مانند مشارکت شهروندی، جامعه مدنی، شفافیت، پاسخگویی، عدالت و برابری در کنار کارایی و اثربخشی در حکومت محلی/ روستایی انجامیده است و حکمرانی مطلوب را به عنوان پیش شرطی برای توسعه پایدار و الگوی مناسبی برای مدیریت روستایی معرفی می کند[7].
منظور از حکمرانی خوب روستایی این است که توزیع قدرت در مدیریت جامعه ملی نهادینه شود و برابری دسترسی به فرصتها تحقق یابد و مجموعه اینها، یعنی مشارکت همه جانبه روستاییان در اداره ی امور خودشان[20].