چکیده:
به رغم تحقیقات متوالی در طول سالهای گذشته، هنوز رابطه ایران رضاشاه و آلمان ناسیونال سوسیالیست بهطور کامل بررسی نشده است. این مقاله بهجای تمرکز بر همزادپنداریهای ایدئولوژیک فرضی آریایی که دو کشور را به هم پیوند میداد، استدلال میکند که محرک واقعی روابط آلمان و ایران در دهه 0616 اقتصادی و مبتنی بر تعامل متقابل ابتکارات » طرح جدید « : اقتصادی دو دولت بود. این پژوهش بیان میکند که جایگاه ایران در نظام اقتصادی نازیسم نتیجه دو عامل وزیر اقتصاد رایش، یالمار شاخت و تمرکز او بر تسویه قراردادها بهعنوان موتوری برای تجارت در دوران رکود و ارتباطات سیستم شاخت با استراتژی رضاشاه برای نوسازی ایران بود. در بررسی این موضوع، مقاله به روابط بین آلمان و ایران در سه مقطع متمایز میپردازد: اول: دوره 0607 تا 0677 و ایجاد روابط جدید پس از جنگ جهانی اول، دوم: دوره طرح نوین شاخت در ایران در اواسط دهه 0616 و سرانجام دوره سوم: از امضای پیمان نازی و شوروی در 0616 تا حمله بریتانیا و
شوروی به ایران در سال 0690 . در دوره آخر، ایران هم به منطقه تجاری نازی و شوروی که توسط پیمان ]مولوتوف- ریبنتروپ[ ایجادشده بود، تعلق داشت و هم تلاش کرد تا از بیطرفی خود دفاع کند.
خلاصه ماشینی:
[در این راستا] در بررسی روابط ایران و آلمان، سه سؤال مطرح میشود: اولاً، چرا ایران در اواسط دهه 1930 به محل تمرکز اقتصادی آلمان تبدیل شد و این موضوع در کل چگونه با برنامههای نازیها ارتباط داشت؟ ثانیاً، چگونه طرح شاخت برای گسترش جهانی اقتصاد نازی با میل رضاشاه برای نوسازی ملی مطابقت داشت (زیرا همچون یک خیابان دوطرفه، این یک رابطه متقابل بود)؟ ثالثاً، چگونه این رابطه پس از سال 1939 و شروع جنگ تغییر کرد؟ نحوه دیگری برای طرح این سؤال آخر این است که بپرسیم؛ جایگاه ایران در منطقه تجاری گسترده اوراسیا که توسط پیمان نازی و شوروی ایجاد شد، چه بود؟ برای یافتن پاسخ کامل به این پرسشها، زمینههای زمانی و جغرافیایی وسیعتری لازم است [موردبررسی قرار بگیرد].
[اگرچه] شکست در پاییز 1918 این امیدها را کمرنگ کرد، امّا از بین نبرد و توسط گروهی از مردان باتجربه در تئاترهای جنگی روسیه، عثمانی و ایران وارد سیاست خارجی جمهوری وایمار شدند؛ اینها «کارشناسان شرقی» برلین بودند که عبارتاند از: اولریش فون بروکدورف-رانتساو، اولین وزیر امور خارجه وایمار آلمان و سفیر در اتحاد جماهیر شوروی پس از 1922، ژنرال هانسون سیکت، رئیس ستاد ارتش انور پاشا و رئیس ارتش آلمان وایمار در دهه 1920 (و همچنین مدیر برنامه تسلیحات مخفی در اتحاد جماهیر شوروی پس از 1921) و کنت فریدریش ورنر فون در شولنبرگ، دیپلمات آلمانی بین دو جنگ در تهران از 1923 تا 1931 که شرکتهای آلمانی را وارد سیر صنعتی شدن ایران کرد.
” In Zwei Wege nach Moskau: Vom Hitler–Stalin Pakt bis zum “Unternehmen Barbarossa,” edited by Bernd Wegner, 185–202 Munich: Piper, 1991.
” In Zwei Wege nach Moskau: Vom Hitler–Stalin Pakt bis zum “Unternehmen Barbarossa,” edited by Bernd Wegner, 93–110.