چکیده:
در مورد رابطه احکام فقهی و اخلاقی دیدگاه هایی گوناگونی وجود دارد. بر این اساس، پس از بررسی و نقد دیدگاهها، در
پژوهش حاضر تلاش گردید با روش توصیفی تحلیلی، از چند راه ثابت شود که رابطه آنها عموم و خصوص من وجه است و در
موارد افتراق تعامل و تاثیر متقابل دارند. اول از بررسی و رتبه بندی آیات متعدد قرآن که هدف های بعثت و دین را معرفی
کرده است و دوم از آیات الاحکام که احکام شرعی را بیان نموده و همراه با آنها ثمره و نتیجه آنها را تزکیه و تطهیر اخلاق
انسان معرفی نمودهاند و سوم از بحث تجسم اعمال که در قرآن مورد تاکید قرارگرفته است. و نتیجه آنکه رابطه احکام فقهی و
اخلاقی عموم وخصوص من وجه است. و در موارد افتراق تباین و تعامل دارند و تعامل آنها متقابل است؛ ولی احکام فقهی
به ویژه عبادات، راه کارهای عملی، و زمینه ساز تزکیه و تربیت اخلاقی است. و درنهایت تعامل و تاثیر متقابل احکام فقهی و
اخلاقی و اهمیت ویژه اخلاق مورد تائید و تاکید قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
بيشتر مطالب و موضوع هاي اخلاقي از اين دسته اند و دسته دوم قوانيني که به غير آنها مربوط است و به عنوان قوانين يا اعمال جوارحي گفته شده است که بيشتر احکام و قوانين فقهي از اين دسته است و اينها نيز به دودسته مي شوند دسته اول قوانين مربوط به ارتباطات انسانها در جامعه و دسته دوم قوانين مربوط به فرد وزندگي شخصي که ربطي به ديگران ندارد؛ به عبارت ديگر اخلاق درباره ي صفات دروني انسان بحث مي کند، در حالي که بحث پيرامون افعال بيروني انسان است .
يکي از دشواري هاي پژوهش پيرامون موضوعاتي نظير فقه و اخلاق اين است که هر چند مفهوم لغوي و اجمالي آنها روشن است ، ولي هر نويسنده برداشت و احساس خود را نسبت به اين گونه مقوله ها بيان مي کند و همين امر موجب اخلال در تفاهم و اختلاف نظر مي شود.
188 فقه با فهم و علم به معناي آگاهي اين تفاوت را دارد که فقه به فهم و آگاهي ويژه اي گفته مي شود که ناشي از تأمل و تدبر در يک سخن باشد؛ و به همين جهت در مورد خداوند سبحان ، واژه "فقه " به کار نمي رود و به کارگيري "فقه " در مورد علم احکام شرعي نيز به خاطر آن است که علم مذکور معلول تأمل و شناخت کلام خدا و رسول صلي الله عليه و آله مي باشد.