چکیده:
شاهنامه فردوسی، بیگمان بزرگترین و برترین اثر حماسی جهان است در این اثر بزرگ، شرح زندگی و جنگهای حاکمان و آمال و آرزوهای انسانهای زیادی بیان شده است یکی از درون مایههایی که کمتر مورد توجّه خوانندگان این اثر فراملّی قرار گرفته، ستیز بین خیر و شر است که در قالب داستانهایی زیبا، ریخته شده است.این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی گفتمان خیر و شر در شاهنامة فردوسی به انجام رسیده است. که اعتقاد به وجود دو قطب اهورایی و اهریمنی، ریشه در باورهای اساطیری ایرانیان دارد و این عقیده در سرتاسر شاهنامه نیز انعکاس یافته است. در شاهنامه هر جا که نیروهای خیر، مانند فریدون و ایرج که نماد خرد و خیر هستند، حضور دارند، نیروهای تاریکی، مانند ضحاک و تور نیز، که نماد شرّ و نابخردی هستند، به ستیزه با آنان مشغولند. دیوها نماد ضدّ ارزشها، و قهرمانان نماد ارزشها هستند. این دو نیرو همواره در حال جدالند. نیروی شرّ به اندازة نیروی خیر تواناست، تا جایی که گاهگاهی غلبه با این نیروست؛ امّا سرانجام نیروی خیر بر شرّ سیطره مییابد. با وجود این، ستیز میان روشنایی و تاریکی هرگز پایانی نخواهد داشت، زیرا این ستیز، سبب تداوم هستی است و اگر چنان چه یکی از این دو نیرو به طور مطلق بر دیگری غلبه یابد، هستی پایان خواهد پذیرفت.
Undoubetedly, Ferdowsi’s Shahname is one of the greatest and the most outstanding epic works in the world. In this great works the biography, the description of lord’s battles and the human kind’s hopes and dreams are stated great details. One of the motifs that receives less attention from the audience of this supernational works is the fighting between good and evil that is fictionalized beautifully. This thesis deals with the discourse between Good and Evil in FerdowsisShahname in which the life in two divine and Evil forces is deeply rooted in Persian mytheology and it is reflected in all parts of Shahname. In Shahname, whereever good persons like Fereydoon and Iraj, who are the symbol of good deed and wisdom are observed there are also Evil forces like Zahhak and Toor, who are the symbol of evil deed and imprudence are always in battle with them. Demons are the symbol of dishonesty, whereas heroes the symbol of honesty. These two foreces are always in comflict with each other. These evil forces are as strong as the good ones, In sofar as the evil forces sometimes defeat the good ones, but finally the good forces overcome. Still, the conflict between light and darkness never ends, because the conflict is the cause of the universe continuance and if one of these forces is completely eliminated, the universe ends.
خلاصه ماشینی:
ir تاريخ دريافت : ١٣٩٨/٠٥/٠١ ، تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/٠٥/٢٠ چکيده شاهنامه فردوسي، بيگمان بزرگ ترين و برترين اثر حماسي جهان است در اين اثر بزرگ ، شرح زندگي و جنـگ هـاي حاکمـان و آمـال و آرزوهـاي انسان هاي زيادي بيان شده است يکي از درون مايه هايي که کمتر مورد توجه خوانندگان اين اثر فراملي قرار گرفته ، ستيز بين خير و شر اسـت کـه در قالب داستان هايي زيبا، ريخته شده است .
اولين حمله به قلمرو کيومرث ، که نماد خير و نيکي و آفريدة اهورامزداست ، از طرف اهريمن صورت مي گيـرد و در اين حمله کيومرث شکست ميخورد و فرزند او، سيامک کشته ميشود: «سيامک بيامد، برهنه تنا برآويخت با پور آهرمنا بزد چنگ وارونه ديو سياه دو تا اندر آورد بالاي شاه فکند آن تن شاهزاده به خاک به چنگال ، کردش کمرگاه چاک سيامک به دست خروزان ديو تبه گشت و ماند انجمن بيخديو» (فردوسي، ١٣٨٨: ٢٥) کشته شدن سيامک سبب شروع جدال و ستيز بين نماد نيکي، يعني انسان ها.
پيروزي شر بر خير يعني اهريمن بر کيومرث موقتي و زودگذر است ، زيرا کيومرث با بسيج کردن همۀ حيوانات به فرماندهي هوشـنگ بـه اهـريمن حمله ميکند و هوشنگ ديو پليد «خروزان » را ميکشد و انتقام خون سيامک را از او ميگيرد: «بيازيد، چون شير، هوشنگ چنگ جهان کرد بر ديو نستوه تنگ کشيدش سراپاي، يکسر دوال سپهبد بريد آن سر ناهمال سپاهي ددو دام و مرغ و پري سپهدار با کين و گندآوري به هم برفتادند هر دو گروه شدند از ددو دام ، ديوان ستوه (همان : ٢٦) اما اين امر سبب تباهي کامل اهريمن و نيروهاي اهريمني نميشود و پيروزي خير بر شر نيز موقتي و ناپايدار است .