چکیده:
شناخت رویکردهای قرآنپژوهی مفسران، زمینه فهم، تحلیل و نقد آرا و نظرات ایشان را فراهم میسازد؛ زیرا متون تفسیری، متأثر از جهانبینی و انگارههای ذهنی مفسر و نیز بازتابی از اقتضائات فرهنگی و اجتماعی عصر اوست. تأثیر عنصر جنسیت نیز در فهم متون دینی از جمله مقولاتی است که اخیراً در حوزۀ فهم و تفسیر قرآن، موضوعیت یافته است. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی در یک بستر تطبیقی به بررسی گرایش، مبانی و روشهای تفسیری «آمنه ودود» و«بنتالشاطی»، دو تن از بانوان قرآنپژوه پرداخته است. نتایج به دستآمده، حاکی از آن است که گرایش تفسیری آمنه ودود، اجتماعی، فراجنسیتی و عدالتمحورانه است. او در این راستا از روش هرمنوتیکی و تحلیلهای فلسفی در تبیین گفتمانهای قرآن بهره برده است. جهتگیری مبانی و روشها در فهم قرآنیِ آمنه ودود در تفسیر اجتماعیاش، او را به احکام اسلامی در حوزه زنان میکشاند تا خوانشی نو و عصری از آنها ارائه دهد. اما گرایش تفسیری بنتالشاطی، ادبی ـ کلامی در راستای اعجاز بیانی قرآن است. او تلاش دارد تا از نگاه زبانشناسانه، بر اعجاز بیانی قرآن تأکید کند و آرایی همسو با جریان تفسیر بیانی را مطرح نماید.
تمهد معرفه مناهج البحث القرانی عند المفسرین الارضیه لاستیعاب ارايهم ونظریاتهم وتحلیلها ونقدها، وذلک لان النصوص التفسیریه انما تتاثر بنظره المفسر للعالم وبفرضیاته المسبقه، کما انها تعد انعکاسا للمتطلبات الثقافیه والاجتماعیه لعصره. ومن المقولات التی وجدت موخرا طریقا لها فی مجال التفسیر وعلوم القران مقوله تاثیر جنس المفسر علی فهم النص الدینی، وبناء علیه یهدف هذا البحث المعد وفق المنهج الوصفی التحلیلی، وباسلوب مقارن، الی دراسه الاتجاهات والمبانی والاسالیب التفسیریه عند کل من الباحثتین فی القران الکریم «امنه ودود» و«بنت الشاطي». وتفید النتايج التی توصلت الیها الدراسه ان المنهج التفسیری للسیده امنه ودود یتصف بانه اجتماعی، ویتمحور حول العداله، وغیر متاثر بجنس المفسر، وقد استعانت الباحثه بالاسلوب التاویلی وبالتحلیل الفلسفی فی شرحها لخطابات القران الکریم. ونلاحظ ان اتجاهات مبانی واسالیب السیده امنه ودود فی فهم القران الکریم فی تفسیرها الاجتماعی قادتها لتقدیم قراءه جدیده وعصریه للاحکام الاسلامیه المتعلقه بالنساء. اما المنهج التفسیری للسیده بنت الشاطي فهو منهج ادبی کلامی فی اطار الاعجاز البیانی للقران الکریم؛ فهی تحاول عبر منهج لغوی التاکید علی الاعجاز البیانی للقران الکریم، وقدمت فی هذا الاطار اراء متجانسه مع التفسیر البیانی.
Knowing the approaches of the commentators (the scholars who interpret the Holy Book of Quran) of Quranic researching provides the basis for understanding, analyzing and criticizing their views and opinions, because tafsir (Arabic: تفسیر, exegesis) texts are influenced by the commentator’s worldview and mental ideas, as well as a reflection of the cultural and social requirements of his era. One of the issues that has recently become a subject in the field of understanding and interpreting the Holy Book of Quran is the effect of gender element in the understanding of religious texts. Therefore, this research, using descriptive-analytical method in a comparative context, has investigated the tendency, Fundamentals and exegetical methods of “Amina Wadud” (Arabic: امنه ودود) and “ʿAʾisha Bint al-Shati” (عايشه بنت الشاطي) two of the Quran researchers. The obtained results indicate that the interpretative tendency of Amina Wadud is social, transsexual and justice-oriented. She has used the hermeneutic method and philosophical analysis in explaining the discourses of the Qur'an in this regard. The tendency of the fundamentals and methods in the Quranic understanding of Amina Wadud in her social commentary leads her to Islamic rulings in the field of women in order to present a new and modern reading of them. But Bint al-Shati’s exegesis tendency is theological literary in line with the Quran’s verbal inimitability (Arabic: الاعجاز البیانی, Romanized: al-Iʾjaz) of the Holy Book of Quran. She is trying to put emphasis and style (the methods used in written language) on the verbal inimitability of the Holy Book of Quran by a linguistic point of view in line with the method of verbal exegesis.
خلاصه ماشینی:
از این رو در پژوهش حاضر بر آن شدیم تا به بررسی نظرات و آرای تفسیری «آمنه ودود» و «عایشه بنتالشاطی»، دو تن از مفسران و قرآنپژوهان معاصر بپردازیم و با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی در یک بستر تطبیقی، به این سٶال پاسخ دهیم که مهمترین مبانی و روشهای قرآنپژوهی آمنه ودود و بنتالشاطی چیست؟ و گرایشهای غالب آنان در تفسیر قرآن کدام است؟ عنصر جنسیت از یکسو و نیز مبانی و مواضع هرمنوتیکی خاص، دلیل بررسی تطبیقی رویکردهای بنتالشاطی و آمنه ودود است.
ـ مقالۀ «بازخوانی متن مقدس از منظر زنان؛ تفسیر آمنه ودود از قرآن» (بارلاس، 1392) که در آن بر این نکته تأکید شده که از منظر قرآن، مردان هیچ برتری بر زنان ندارند؛ اما از آنجا که در طول تاریخ، تفاسیر قرآن متأثر از ذهنیت مردسالارانه جوامع اسلامی نوشته شده، همواره دارای سوگیریهای مردانه بوده است.
بنتالشاطی نیز با وجود اینکه چون آمنه ودود، گرایش اجتماعی ندارد، به نوعی بر فراعصری بودن پیام قرآن تأکید میکند؛ آنجا که در بحث سبب نزول اعتقاد دارد که شأن نزول، مانع عمومیت آیه نیست و جایگاه سبب نزول، فهم ظروفی است که ملابس نزول آیهاند.
بنتالشاطی زبان و حتی روحیه عربی را در بیان مقصود خداوند مهم میداند و میگوید: «فرض ما این است که زبان قرآن، همان فرهنگ و زبان عربی است؛ لذا برای درک مقاصد و فهم دلالت الفاظ آن باید دلالت لغوی اصیلی را که حس عربی به ما میبخشد، بیابیم و با استفاده از کاربردهای مادی و مجازی لفظ، به معنای اصلی کلام دست یابیم» (عبدالرحمن، 1962: 1/11).