چکیده:
مجموع به عنوان مفهومی منتزع از آحاد، از عناصر اساسی برخی مسایل فلسفی است که کیفیت التفات به آن و اعتقاد به نحوه وجودش، در گرو مسایل مهمی ازجمله چگونگی رویکرد به نظام مفاهیم، تفکیک و ویژگیهای آن است. در نوشتار حاضر از مجرای تبیین نظام مفاهیم نزد صدرالمتالهین، یعنی تفطن به مختصات معقولات ثانی فلسفی، دیدگاه اساسی وی در باب نحوه وجود مجموع ارایه میگردد و نظریه کلنگری در حکمت متعالیه با محوریت نظام مفاهیم امکانسنجی میشود. نظریه صدرا در باب نحوه وجود مجموع، از اشکالاتش بر براهین اثبات واجب و وجود اعداد نزد ابنسینا و سهروردی، قابل استنباط است. به اعتقاد صدرالمتالهین مجموع، فاقد وجود حقیقی است و درواقع چیزی جز آحاد موجود نیست؛ اما به نظر میرسد این دیدگاه با مداقهای در محکمات فلسفی صدرا و جایگاه نظام معقولات ثانی فلسفی نزد وی، با تناقضی آشکار روبهروست. به اعتقاد نگارندگان پژوهش حاضر میتواند به عنوان نخستین گام، ابواب غایتانگارانه این نظریه را در فلسفه صدرا (بهویژه اخلاق فردی و اجتماعی آن) فتح کند.
خلاصه ماشینی:
به اعتقاد صدرالمتألهين مجموع، فاقد وجود حقيقي است و درواقع چيزي جز آحاد موجود نیست؛ اما به نظر ميرسد اين ديدگاه با مداقهاي در محکمات فلسفي صدرا و جايگاه نظام معقولات ثاني فلسفي نزد وي، با تناقضي آشکار روبهروست.
برای مثال ابنسينا در براهين ابطال تسلسل (ابنسينا، 1383، ص567ـ568) و بحث از پيرامون نحوه وجود عدد (همان، ص126) و سهروردي در برهان اثبات وجود واجب (سهروردي، 1375، ج 1، ص31)، براي مجموع يا کثير، وجودي حقيقي در نظر گرفتهاند و بدينترتيب به بحث ضمني در باب چگونگي وجود کثير دامن زدهاند.
درواقع چون وحدت سلسله، اعتباري است و وحدت اعتباري همان کثرت محض ميباشد، بنابراين خود مجموع که منتزع از کثرات است، وجودي ندارد که بتوان به امکان و معلوليت آن حکم نمود و چنين چيزي که موجود نيست و بهتبع آن نميتواند ممکن و معلول هم باشد، سخن از نيازمندياش به علت نامعقول است (صدرالمتألهين، 1410ق، ج 6، ص32).
بنا بر مطالب مذکور به نظر ميرسد براهين مطروحه ابنسينا و سهروردي که مبني بر وجود حقيقي مجموع است، حائز ويژگيهايي باشد که در ضمن وحدت عامه ذکر شد؛ يعني آحاد آن در طول هم و رابطة علّي ـ معلولي ميان آنها برقرار بوده و شامل اجزاي کثيري است و سخني از ضميمة غير بر آنها نيست؛ يعني مجموع، کلِّ واحدي است که در درون خود اجزاي کثيري دارد و اين کثرات من حيث واحد، موجودند.
6. نقد و بررسي ديدگاه صدرا در باب مفاهيم ثاني فلسفي، تبيين و تصريح او بر خارجيت معقولات فلسفي و حقيقي دانستن تغاير حيثيات آنها در يک وجود واحد، تأثير بسزايي در تعمق بر مسئله وجود مجموع در خارج و نتيجهگيري براساس مباني وي دارد.