چکیده:
از معیارهای اصلی اعتبار یک اثر علمی مانند تفسیرقرآن، پرهیز مفسر از تعصبات مذهبی در تفسیر آیات و دخالت ندادن امور جانبی در موضوعات اختلافی مانند امامت است. و یکی از راههای سنجش عملکرد یک مفسر در این رابطه مقایسه تفسیر او با تفاسیر پیش از وی میباشد. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی با هدف مذکور به بررسی عملکرد فخررازی در تفسیرکبیر در موضوع تعیین مصادیق آیات امامت پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فخررازی در موضوع امامت چهار رویکرد اتخاذ نموده است که عبارتند از موافقت صریح انحصاری، موافقت ضمنی به طور مشترک با سایر مصادیق، مخالفت ضمنی بدون تصریح در انکار مصداق(انکارضمنی) و بالاخره مخالفت صریح با مصادیق آیات و از آنجا که رویکرد انکار ضمنی بیشترین بخش آیات حوزه امامت را به خود اختصاص داده اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است تمرکز پژوهش حاضر بر این رویکرد قرار گرفته است. نتیجه نهایی نشان داد که فخررازی با وجود آگاهی از تفاسیر فریقین، از نقل و بیان مصادیق حقیقی آیات امامت خودداری کرده است.
Evaluation of the interpreter's work with his previous works, which is the foundation of the subsequent works, is one of the criteria that shows compliance with the scientific principles of interpretation, avoiding religious prejudices and the interference of external affairs, especially this issue. It is crystallized in controversial issues such as Imamate. This research with descriptive analytical method, with the mentioned purpose, has investigated the performance of Fakhrazi in Tafsir Kabir on the issue of determining the examples of Imamate verses. The findings of the research indicate that Fakhrazi has adopted four approaches in the issue of Imamate, which are explicit exclusive agreement, implicit agreement jointly with other examples, implicit opposition without specifying in denying the example, and finally, explicit opposition to the examples of the verses. And since the approach of implicit denial occupies the largest part of the verses of Imamate, but has received less attention, the focus of the present research is on this approach. The final result showed that Fakhrazi, despite being aware of the interpretations of the parties, refused to quote and express the real examples of the verses of Imamate.
خلاصه ماشینی:
(همو/٢٥٠) در ميان تفاسير متقدم اهل سنت ، تفاسيري در قرن پنجم ديده ميشود که به نام اميرمؤمنان (ع ) در کنار نام هايي همچون حمزه وجعفر اشاره کرده اند، (ثعلبي، ١٤٢٢ق ، ٢٣٥/٤؛حسکاني، ١٤١١ق ، ٢٦٣/١ و ٢٦٤-٢٦٥) و ساير تفاسير اهل سنت با رويکرد انکار ضمني و البته بدون هيچ اشاره اي به خلفاء سه گانه به عنوان مراد آيه ، به مصاديق ديگري از «اعراف » مانند ديوار، فقيهان ، عالمان و شهيدان و کساني که اعمال نيک و بدشان با هم برابر است ، اشاره کرده اند: قرن سوم : (ابن قتيبه ، بيتا، ١٤٥/١؛ ابوعبيده ، ١٣٨١ق ، ٢١٥؛ هواري، ١٤٢٦ق ، ٢٠/٢)، قرن چهارم : (ابن ابي حاتم ، ١٤١٩ق ، ٥، ١٤٨٧-١٤٨٣؛ سمرقندي، ١٤١٦ق ، ٥١٧/١؛ طبري، ١٤١٢ق ، ١٣٦/٨-١٣٩و١٤٢؛ نحاس ، ١٤٢١ق ، ٥٤/٢)، قرن پنجم : (ثعلبي، ١٤٢٢ق ، ٢٣٥/٤-٢٣٦؛ قشيري، بيتا، ٥٣٧/١؛ ميبدي، ١٣٧١ش ، ٦١٧/٣- ٦١٨؛ واحدي، ١٤١٥ق ، ٣٩٥/١)، قرن ششم : (ابن حوزي، ١٤٢٢ق ، ١٢٣/٢-١٢٤؛ ابن عطيه ، ١٤٢٢ق ، ٤٠٥/٢-٠٤؛ بغوي، ١٤٢٠ق ، ١٩٤/٢-١٩٥؛ زمخشري، ١٤٠٧ق ، ١٠٦/٢-١٠٧) در هيچ يک از تفاسير اهل سنت ، به نام ابوبکر و عمر به عنوان مصاديق آيه اشاره اي نشده و مشخص نيست فخررازي اين دو مصداق را بر چه اساس علمي و کدام سنت نبوي در تفسير آيه نقل کرده است اما آنچه مهم است بر هر اساسي که بوده اگر مبناي علمي داشته ميبايست فردي چون علي عليه السلام را هم نام ميبرد چنانکه در تفاسير ماثور پيش از وي چنين اثري موجود بود اما وي خلاف نقل موجود به ذکر مصاديق ديگري چون شيخين که شاهدي از سنت بر آن نبوده اقدام مينمايد.