چکیده:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جنگ هشت ساله ایران و عراق را میتوان مهمترین رویداد تاریخی معاصر ایران دانست. در حالی که کشور تازه از دست حکومتی نالایق و فاسد آزاد شده بود و نیاز به بازسازی و جانی دوباره داشت در این میان با حمله عراق به ایران زخمی تازه بر جان کشور گذاشته شد. جنگی که به واسطه کمکهای کشورهای غربی و تجهیز ارتش عراق به پیشرفتهترین سلاحهای جنگی و شیمیایی به جنگی تمام عیار مبدل گشت. از انجا که کشور تحت سختترین تحریمها جهانی قرار گرفته بود این جنگ سبب بسیج کامل نیروهای نظامی و مردمی و جنگ با دشمن با تمام قوای نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی گشت. در حین جنگ و سالهای پس از ان بسیاری از شعرا، نویسندگان، روزنامهنگاران و. . . هر کدام به نوعی به روایت این واقعه مهم تاریخی پرداختند. در این میان وجود شاخهای از ادبیات با عنوان ادبیات پایداری کمک شایانی به افراد دغدغهمند در جهت جاودانگی حماسهها، شهدا، دردها و رنجهایی که جنگ ارمغان اورد ان بود کرد. این ادبیات در پی ان است که با گزارش لحظه به لحظه جنگ و شرح تمام جنایات دشمن و اشک و لبخندها از وقایع و لحظاتی که در دل تاریخ در حال مدفون شدن هستند پرده بردارد. در پژوهش حاضر، ضمن ارائه تمامی تعاریف پیرامون ادبیات پایداری، با استفاده از روش تحلیلی، توصیفی به بررسی و تحلیل و طبقهبندی مولفههای پایداری در کتاب دیدم که جانم میرود اثر حمید داود ابادی میپردازیم.
نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از ان است که مولفههایی چون روحیه شهادتطلبی، تشویق، تحریض و برانگیختن جامعه به دفاع، مقاومت، صبوری و مبارزهی همه سویه و تمام عیار با تجاوز و تجاوزگر، ستایش شهیدان، ولایتپذیری و ستایش امام خمینی، تاثیرپذیری از فرهنگ عاشورا، دعا و توسل به ائمه اطهار، ایثار، شجاعت، از بیشترین بسامد در بین مولفههای دیگر پایداری برخوردارند.