چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نیمرخ روانی والدین با و بدون کودک عقب مانده ی ذهنی براساس پرسشنامه چند محوری میلون صورت گرفت. این تحقیق توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. 50 نفر از والدین کودکان عقب مانده ذهنی مدارس استثنایی تبریز به صورت در دسترس انتخاب و با 50 نفر از والدین دانش آموزان غیر بالینی از نظر سن، جنس، سطح تحصیلات همگن شدند. از پرسشنامه بالینی چند محوری میلون سه (MCMI-III) برای جمع آوری داده های تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد که والدین کودکان عقب مانده ذهنی در مقایسه با والدین کودکان کنترل بهنجار از میانگین نمرات کمتری در کل الگوهای بالینی شخصیت (افسرده، ضد اجتماعی، منفی گرا)، کل آسیب شدید شخصیت (مرزی)، PTSD، کل نشانگان شدید (اختلال تفکر، اختلال هذیانی) و کل مقیاس میلون برخوردار بودند (05/0>P). در سایر اختلالات شخصیت بین دوگروه والدین تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی پسر نسبت به والدین دارای کودک عقب مانده ذهنی دختر از میانگین نمرات بیشتری در اختلالات شخصیت اجتنابی، نمایشی، خودشیفته برخوردار بودند (05/0>P). در سایر اختلالات شخصیت بین دوگروه والدین تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. مادران کودکان عقب مانده ذهنی در مقایسه با پدران کودکان عقب مانده ذهنی در اختلالات شخصیت وسواسی و پدران در اختلالات شخصیت ضد اجتماعی، دیگرآزارگر، اسکیزوتایپال، مانیک، نشانگان بالینی، وابستگی به الکل و وابستگی به مواد نمرات بیشتری گزارش کرده اند (05/0>P). در سایر اختلالات شخصیت بین دوگروه والدین تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. بر اساس یافته های تحقیق والدین کودکان عقب مانده ذهنی از علایم بیشتر اختلالات شخصیت رنج می برند.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان داد که والدین کودکان عقب مانده ذهنی در مقایسه با والدین کودکان کنترل بهنجار از میانگین نمرات کمتری در کل الگوهاي باليني شخصيت (افسرده، ضد اجتماعي، منفي گرا)، کل آسيب شديد شخصيت (مرزي)، PTSD، کل نشانگان شديد (اختلال تفکر، اختلال هذياني) و کل مقیاس میلون برخوردار بودند (05/0>P).
چنان که پژوهش های قبلی نشان داده اند که والدین کودکان عقب مانده ذهنی در ابعاد مختلف سلامت روانی دچار مشکلات متعددی هستند.
هر چند که گزارش های قبلی بر وجود مشکلات روانی در والدین کودکان تاکید کرده اند اما مشکلات شخصیتی والدین کودکان عقب مانده ذهنی بررسی جامعی انجام نشده است.
همچنین گزارش شده است که مادران داراي دختر عقب مانده ذهني نسبت به مادران دختران عادي سازگاري اجتماعي كمتري (كوهسالي و همکاران (1386، 1387) و نشخوار ذهني بیشتر برخوردار هستند (آقابابايي، استكي آزاد و عابدي، 1392).
بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف مقایسه نیمرخ روانی والدین با و بدون کودک عقب مانده ی ذهنی براساس پرسشنامه چند محوری میلون صورت گرفته است.
نتایج بدست آمده درباره اختلال شخصیت وسواسی مادران چنین می توان استنباط کرد که مادران بواسطه اینکه استرس مادری بیشتری برای فرزندان دارند و نسبت به آینده آنها و مراقبت فرزندان حساسیت زیادی دارند چنان که محمدخان كرمانشاهي، ونكي، احمدي، آزادفلاح و کاظم نژاد (1350) در بررسی تجربيات مادران از داشتن کودک عقب مانده ذهني نشان مي دهد که آنان کودکشان را نعمت و امانت الهي مي دانند و براي پذيرش و سازگاري با وجود او تنها به خدا توکل دارند و از منابع حمايتي مناسب و اثربخشي برخوردار نيستند.
بر اساس یافته های این تحقیق، والدین کودکان عقب مانده ذهنی از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند که نیازمند حمایت روانی به منظور کاهش مشکلات شخصیتی هستند.