چکیده:
در عصر جاهلیّت، جنس زن مورد تحقیر بود به طوری که شاخص ترین نمادهای این تحقیر، اقدام وحشیانه و ضدّ بشری زنده به گور کردن دختران است. آن ها این کار را به منظور حفظ و حراست از شخصیّت و کرامت زن انجام می دادند. با مراجعه به منابع کهن تاریخی و بررسی شخصیّت زن از نگاه آیین های مختلف و تمدّن های گوناگون بشری، می توان به پیشینه ی تاریخی تحقیر جنس زن در فرهنگ عصر ظهور اسلام یعنی دوره ی جاهلیّت پی برد.
در این مقاله کوشش شده، بعد از اشاره ی گذرا به حقوق زن در جاهلیّت نخستین، وضعیّت زن را در نگاهافراطی به آن و به اصطلاح در آموزههای «فمینیستی» با توجّه به چگونگی شکلگیری این تفکّر و آسیب شناسی آن مورد بحث و کنکاش قرار دهد. بدین ترتیب، موقعیّت زن در عصر حاضر ترسیم و ظلم و ستم هایی که به اشکال مختلف بر جسم و روح این قشر وارد شده، با محوریّت تعالیم قرآنی و نظریّات قرآن پژوهان به تصویر کشیده شده است.
In the old ignorance, female, about the humiliation of the most prominent symbols of the humiliation, brutal and inhumane act of burying alive of girls. They do this in order to protect and preserve the character and dignity of women did; With reference to historical sources and ancient ritual of female characters from different cultures and different Human, the historical background to the humiliation of female sex in the era of cultural ignorance of the period realized. This article has attempted, after the passing of the first women in ignorance, the woman at the extreme, and so on doctrines with regard to how Fmynysy Shaping the thinking and the pathology will be discussed and explored. Thus, the position of women, and drawing on contemporary forms of oppression that entered his body and soul, with a focus on Quranic teachings and theories Quranic scholars have portrayed.
خلاصه ماشینی:
آسیب شناسی فمینیسم تزلزل نهاد خانواده از آن جا که روح حاکم بر جنبش فمینیسم ، رفع محدودیت های مبتنی بر جنسیت است ، سبب گسسته شدن نظام خانواده شده و روابط سرد و بی روحی را جایگزین مودّت ، رحمت ، صفا و صمیمیت می کند؛ به گونه ای که حتّی در برخی جوامع ، سلامت نسل بشر تهدید می شود و نقش های مقدّسی نظیر باروری، زایش و پرورش فرزند به دیده ی تحقیر نگریسته می شود و نظریه هایی همچون معاشقه ی آزاد، مادر میانجی ١، ازدواج سهامی و...
او نظام خانواده را به عنوان رکنی برای حیات اجتماعی و پرورش انسان های سالم ، به شدّت مورد حمله قرار داده و ازدواج را نوعی فحشای عمومی و عامل بدبختی زنان دانست و مخالفت با تولید مثل و شکل رایج روابط جنسی را از مسائل اساسی جنبش فمینیسم معرفیکرد (فتّاحیزاده ،١٣٨٦ش ).
برهمین اساس ، فمینیست های لیبرال به فعالیت های خصوصی و بی اجر و مزد زنان در خانواده ی سنّتی بدبین بوده و معتقدند که مردان از بیش ترین پاداش های زندگی (که همان پول ، قدرت و نقش اجتماعی است ) بهره مندند و زنان را از وارد شدن به عرصه های مختلف اجتماعی باز داشته اند (ریترز، ١٣٧٤ ش ).
روشن است در این نگرش ، بازنده ی حقیقی زن است ؛ چون مطابق نظام آفرینش حرکت نمی کند بلکه برای اثبات تساوی خود با مرد در عرصه ی اجتماع ، مشاغل مختلف را پذیرفته و عرصه ی خانواده را ترک کرده و به سازمان های اجتماعی و تربیتی پیوسته است .