چکیده:
یکی از مهمترین تعیینکنندههای عملکرد مطلوب خانواده، سازگاری زناشویی است. عوامل مختلفی با سازگاری زناشویی مرتبط هستند؛ از جملۀ آنها میتوان به احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر نیز پیشبینی سازگاری زناشویی براساس احساس تنهایی، اضطراب مرگ و معنای زندگی میباشد.
روش این مطالعه از نوع همبستگی و جامعۀ آماری این پژوهش، همۀ افراد متأهل ساکن در شهر تهران هستند. به این صورت که 231 نفر به روش نمونهگیری در دسترس برای تکمیل پرسشنامهها در فضای مجازی بهصورت آنلاین انتخاب شدند. پرسشنامهها عبارت بود از سازگاری زناشویی (MAT)، احساس تنهایی (UCLA)، اضطراب مرگ (DAS) و معنای زندگی (MLQ). دادهها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که سازگاری زناشویی بهترتیب با احساس تنهایی رابطۀ منفی و معنادار و با معنای زندگی رابطۀ مثبت و معنادار دارد و با اضطراب مرگ ارتباط معناداری ندارد. همچنین متغیرهای احساس تنهایی و معنای زندگی سازگاری زناشویی را پیشبینی میکرد. به این ترتیب میتوان نتیجهگیری کرد که احساس تنهایی و معنای زندگی نقش بسزایی در سازگاری زناشویی همسران دارند.
One of the most important determinants of optimal family performance is marital adjustment. There are several factors associated with marital adjustment, including loneliness, death anxiety, and the meaning of life. The study aims to predict marital adjustment based on loneliness, death anxiety and the meaning of life. The method of this study is correlational. The statistical population of this study is all married people living in Tehran. For this purpose, 231 people were selected by available sampling method to complete the online questionnaires in cyberspace and completed the Marital Adjustment (MAT), Loneliness (UCLA), Death Anxiety (DAS) and Meaning of Life (MLQ) questionnaires. Data were analyzed using multiple regression method. The results of this study showed that marital adjustment has a negative and significant relationship with loneliness and a positive and significant relationship with meaning of life and no significant relationship with death anxiety. It also predicted variables of loneliness and meaning of life in marital adjustment. Thus, it can be concluded that the loneliness and the meaning of life play an important role in the marital adjustment of spouses.
خلاصه ماشینی:
نگاهي به پژوهش هاي انجام شده نشان مي دهد عمدة مطالعات داخلي به متغيرهايي مانند مهارت هاي مذاکره و حل مسئله (صادقي ، مظاهري و موتابي ، ١٣٩٢)، ويژگي هاي شخصيتي (روشن نژاد، بيان فر و طالع پسند، ١٣٩٨)، جهت گيري مذهبي (مقدس زاده ، ١٤٠٠)، مديريت تعارض (هاشمي ، عارفي ، کاکابرايي و چهري ، ١٤٠١) در ارتباط با سازگاري زناشويي پرداخته شده است ؛ در صورتي که نقش برخي مضامين هستي شناسي درحوزه هاي گوناگون روابط ميان همسران انکارناپذير است (پروچسکا، ١٣٩٤).
ناسازگاري زوجين مي تواند باعث بروز اختلالاتي مانند افسردگي (بخشي ، اسدپور، خدادادي زاده ، ١٣٨٦)،وسواس (شفيعي ، رفيعي نيا و نجفي ، ١٣٩١) و اضطراب شود؛ بدين ترتيب ، با افزايش روزبه روز تعارضات زناشويي و تداوم آن در طول زندگي و بروز مشکلات گوناگون در روابط و اثرگذاري منفي تعارض زناشويي بر سلامت روان و همچنين رشد فزايندة آمار طلاق در سال هاي اخير، اهميت پرداختن به عوامل دخالت کننده و مرتبط با مفهوم سازگاري زناشويي برجسته تر مي شود.
نتايج تحليل رگرسيون چندگانۀ گام به گام نشان داد که احساس تنهايي به نحو معناداري سازگاري زناشويي را پيش بيني مي کند که اين يافته با نتايج پژوهش هاي ميري و نجفي (١٣٩٦)، محمودپور و همکاران (١٣٩٩)، دادو و دبيري (١٣٩٨)، بردوده ، راه نجات و کياني مقدم (١٣٩٦)، پاک خصال ، سيف اللهي و ميرزايي (١٣٩٩)، پاتو، حقيقت و حسن آبادي (١٣٩١) همسو مي باشد.
اين يافته با نتايج پژوهش گواهي جهان (١٣٨٦)، سليماني و خسرويان (١٣٩٥)، صدر، اعظمي ، معتمدي ، سياه کمري و مام شريفي (١٣٩٧)، عابديني و کريمي اوتادي (١٣٩٦)، موسوي ، پورشريف ، رضايي و قاسمي جوبنه (١٣٩٧) و احدي زاده و خلعتبري (١٣٩٨) همسو مي باشد.