چکیده:
افراد و جریانهای شبههگر در فرایند شبههسازی از مواد اولیه و روشهای گوناگونی برای انتقال بافتههای خود استفاده میکنند. برای پاسخگویی به شبهات و سرگشتگیهای معرفتی، کشف رویکردها، روشها و مؤلفههای پیامهای حاوی شبهه، نقشی بنیادین در فراهمآوردن پاسخهای استوار داراست. در میان رویکردهای پیشگفته، بهره از روشهای مغالطی بسیار پررنگ مینماید. جستار حاضر در پی بازشناسی پربسامدترین گونههای مغالطاتِ بهکارگرفتهشده توسط معارضان مکتب اسلام و مذهب تشیع است. برای رسیدن به این هدف، با بررسی منابع روایی، یازده گونه از مغالطاتِ رایج بازیابی شده و پس از تعریف استوار هر یک از گونهها، نمونه حدیثی متناسب، در پی آمده است. نتیجه این است که یکی از بنیادیترین شیوهها برای پاسخگویی استوار به شبهات، شناخت منطقی و تحلیل پیامهای شبههآلود و کشف مغالطاتِ موجود در آنهاست.
Suspicious people and currents use various raw materials and methods to
transfer their ideas in the process of making doubts. In order to respond to
epistemological doubts, discovering approaches, methods and components
of messages containing doubts has a fundamental role in providing solid
answers. Among the aforementioned approaches, fallacy methods are very
popular. Discovering the fallacies in a suspicious proposition is one of the
important elements in answering doubts. Fallacies in a general division are
divided into vocabulary and non-vocabulary categories. The meaning of
the first category is fallacies that occur due to a skewed understanding of
the appearance of nouns, forms or multiple uses of the same concept in a
sentence. The result of this article is that the opponents of Islam and Shiism
have used various types of vocabulary fallacies such as to consider
figurative meaning as truth, disregarding the ceremonial meaning, taking
advantage of verbal community, structural ambiguity and resorting to
generalizations.
خلاصه ماشینی:
در حوزه گزارشهای روایی مرتبط با مغالطات جستارهای ذیل به چشم میخورند: دو مقاله پژوهشی «روششناسی پاسخگویی به شبهات با استفاده از مؤلفههای عقلی در سیره امام صادق (» (1399) و «بنیانها و علل شناختی و روشی شکلگیری شبهات از نظرگاه قرآن مجید» (1400) به کوشش محقق گرفمی و همکاران، بخشی از پژوهش خود را به بیان برخی گونههای مغالطات شبههگران عصر معصومان ( علیه آموزههای اسلامی اختصاص دادهاند؛ اما در شمارش گونهها، تعریف هر یک و تبیین نمونهها، روش اجمالی را برگزیدهاند.
مقاله ترویجی «مغالطات مخالفان در مواجهه با معصومان» (1392) نگاشته مصطفی باباپور، با وجود تلاش فراوان و ارائه نمونهها، در برخی موارد دچار تطبیقهای نااستوار شده است؛ برای نمونه مناظره پیامبر اسلام با صاحبان ادیان را بر اساس مغالطه پیشداوری و اصرار بر باور غلط توسط یهود و نصارا ارزیابی کرده است (همان، ص44)؛ در حالی که در متن این خبر عبارت «قَالُوا يَا مُحَمَّدُ أَجِّلْنَا نَتَفَكَّرْ فِيمَا قَدْ قُلْتَهُ لَنَا» (طبرسی، 1403ق، ج1، ص23) به چشم میخورد که حاکی از تسلیم ایشان در برابر استدلال رسول خداست.
ابهام ساختاری گزینش یک معنا از میان معانی مختلف یک مفهوم و بهره از آن در فرایند استدلال، مغالطه ابهام ساختاری نام دارد (خندان، 1399، ص53(؛ برای نمونه یکی از اهالی بصره نزد امام سجاد ( آمده و با گفتن عبارت «إِنَّ جَدَّكَ عَلِيَّ بْنَ أَبِيطَالِبٍ قَتَلَ الْمُؤْمِنِين» از کشتهشدن اهل ایمان در جنگهای جمل، صفیّن و نهروان به دست علی ( گلایه کرد و از این طریق به تصمیمات ایشان شبهه وارد نمود.