چکیده:
از شاخصهای حائز اهّمیّت ادبیات فارسی پرداختن به موضوعات مذهبی، قصص قرآنی و داستانهای پیامبران بوده که، موسوم به «ادبیات مذهبی» است. در حقیقت ادبیات فارسی – بخصوص ادبیّات عرفانی- تجلیگاه اندیشهها و ارزشهای دینی و مذهبی است و از این منظر همواره زینت بخش متون کلاسیک وکهن ادب پارسی بوده است. آنچه در این مقاله مورد گفتگو قرار میگیرد بررسی جنبههای ارزش ادبی نیست؛ بلکه رویکرد گفتمان آن است که به دلایل، همچنین چگونگی ورود اسرائیلیات به حوزهی فرهنگ اسلامی و با طرح نمونه هایی درادبیات فارسی و عرفانی به بررسی آنها بپردازد.
خلاصه ماشینی:
از سوی دیگر جای خوش اقبالی است که وجود کتاب مقدّس و توحیدی در روزگار حاضر و نیز آثار بسیار ارزشمندی مانند «بِحار الأنوار» و اهتمام جدّی علّامه مجلسی در نظر به داستانهای ساختگی و اساطیرمجعول با عنوان «اسرائیلیات» نسبت به آنها نظر انتقادی داشته و با استناد دقیق به قرآن، احادیث، روایات و کلام معصوم آنها را مردود دانسته و به کذب بودنشان حکم داده است.
(ذهبی: 1381،165) چنان که پیشتر گفته آمد، تأثیرگذارترین نقشها در تبلیغ و اعتلای داستان جعلی و خرافی، همچنین اساطیر و افسانهها و مجعولات موسوم به «اسرائیلیات» را –که هدف غایی آنان بوده است- یهودیان و مسیحیانی داشته اندکه برای اشاعهی افکار خرافی و مجعول خود در جامعهی اسلامی در لباس اسلام ظاهر شدهاند.
(همان،17) با اشاره به این که تلمیحات و اشارات ادبیات کهن پارسی تکیه بر منابع فرهنگ دینی، اسلامی و اعتقادی دارد؛ قرآن و حدیث و روایات در حجم وسیعی در ادبیات فارسی بازتاب داشته و صنعت ادبی تلمیح مقدس به صورت نغزی زینت بخش سخنان منثور و منظوم میراث کهن ادبی شده است و با اشاره به این که مفاهیم اعتقادی و دینی درونمایهی ادبیات عرفانی و اجتماعی به شمار میرود؛ یکی از دغدغههای شاعران عارف و عارفان شاعر استخدام موضوعات دینی به منظورغَنای آثار خود بوده است.