چکیده:
قاعدۀ زرین بر دوگانۀ خود - دیگری استوار است. سعدی به تصریح در یکی از قطعات خود به این قاعده با بیانی سلبی اشاره کرده است. با پیش فرض گرفتن توجه سعدی به قاعدۀ زرین پرسش این است که اصولاً علت توجه به دیگری در اندیشۀ سعدی چیست؟ و این قاعده با نظر به ساحت های پنج گانه وجود انسان یعنی باورها، احساسات، خواسته ها، گفتار و کردار، در روایتها و حکمت های سعدی چگونه انعکاس یافته است؟ پاسخ به این پرسش ها با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. نتایج نشان میدهد توجه سعدی به دیگری از سه منشأ توجه به امر الهی، خویش کامی و اهمیت عدالت اجتماعی مایه میگیرد. سعدی در اشعارش در قالب حکمتها، تمثیل ها و سخنان شخصیت های داستان قاعدۀ زرین را به صورت امری انضمامی و همچون تجربه زیسته ارائه کرده است و درنتیجه امکان همذات پنداری و تاثیر عاطفی آن افزون شده است؛ یعنی خود را به جای دیگری انگاشتن و آنچه مطلوب است برای دیگری خواستن.
The golden rule is based on self-other duality. Saadi has explicitly mentioned this rule in one of his pieces with a negative expression. Assuming Saadi's attention to the golden rule, the question is, what is the reason for paying attention to the other in Saadi's thought? And how has this rule been reflected in his narratives and wisdom with regard to the five areas of human existence, namely beliefs, feelings, desires, speech and actions? The answers to these questions have been done with a descriptive-analytical method. The results of this article show that Saadi's attention to another of the three sources of attention to the divine, selfishness, and the importance of social justice. Saadi has presented the golden rule in the form of wisdom, parables and the words of the characters in the story, as a concrete thing and as a lived experience, and as a result, the possibility of identification and its emotional impact has increased; It means thinking of oneself as someone else and wanting what is desirable for someone else.
خلاصه ماشینی:
با پیش فرض گرفتن توجه سعدی به قاعدٔە زرین پرسش این است کـه اصـولاً علـت توجـه بـه دیگـری در اندیشـۀ سـعدی چیست ؟ و این قاعده بـا نظـر بـه سـاحت هـای پنجگانـه وجـود انسـان یعنـی باورهـا، احساسات ، خواسته ها، گفتار و کردار، در روایت ها و حکمت های سعدی چگونه انعکاس یافته است ؟ پاسخ به این پرسش ها با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده اسـت .
سعدی در اشعارش در قالب حکمت ها، تمثیل ها و سخنان شخصیت های داستان قاعدٔە زرین را به صـورت امـری انضـمامی و همچـون تجربه زیسته ارائه کرده است و درنتیجه امکان همذات پنداری و تاثیر عاطفی آن افزون شده است ؛ یعنی خود را به جای دیگری انگاشتن و آنچه مطلوب اسـت بـرای دیگـری خواستن .
مضـمون حکـایتی از بـاب اول گلستان در سیرت پادشاهان که دربارٔە یکی از پادشاهانی است که بیماری هایل داشت و حکیمان پسری دهقان یافتند و قاضیان به خون ریختن او فتوا دادند، و حتی پدر و مادر پسر به نعمت بیکران خشنود شدند، بـا دوگانـۀ خـود و دیگـری ارتبـاط دارد و راوی در پایان حکایت به این ارتباط با تمثیل اشاره میکند: همچنان در فکر آن بیتم که گفت پیلبـانی بــر لــب دریـای نیـل زیـر پایـت گـر بـدانی حـال مـور همچو حال توست زیر پای پیـل (سعدی ، گلستان ، ٧٦) اگر پادشاه خود میپسندید که به جهت شـفای انسـانی دیگـر خـون او را بـه نـاحق ریخته شود، خود هرگز به قتل پسر راضی نمیشد و ناپسـندش مـی آمـد.