چکیده:
آیا «آزادی» بدون «حقیقت» معنای محصلی دارد؟ فریب مردم حمله به آزادی آنها تلقی میشود؛ اما بدون «حقیقت» چگونه میتوان فریب را تشخیص داد؟ پاسخ مشهور رورتی این است که اگر ما مراقب «آزادی» باشیم، «حقیقت» مراقب خود خواهد بود. نزد او «آزادی» مقدم بر «حقیقت» است. کاننت، برخلاف رورتی، عقیده دارد «حقیقت» مبنای اساسی «آزادی» است. وی به رمان 1984 اورول اشاره میکند. کاننت «قساوت [1]» جهان 1984 را نتیجۀ حذف «حقیقت» در این جهان میداند. کاننت، در پی طراحی راهبرد ویژهای برای واردساختن انتقاداتش بر رورتی است. او برخلاف منتقدان رئالیست رورتی، قصد ندارد به معنای «متافیزیکی» «حقیقت» استناد کند. کاننت با رورتی موافق است که «رئالیسم متافیزیکی» نمیتواند مبنای «آزادی» باشد؛ اما ازنظر او «حقیقت»، کارکردی «غیر متافیزیکی» در «عرف عام» دارد که نقشی اساسی در شکلگیری «آزادی سیاسی» ایفا میکند؛ اما کاننت در طراحی راهبرد انتقادی خویش موفق نیست. وی نهتنها گزارش دقیقی از اندیشۀ رورتی ارائه نمیدهد، بلکه برخلاف ادعایش، نمیتواند بدون توسل به رئالیسم متافیزیکی، کارکردهای غیررئالیستی حقیقت را برای دفاع از «آزادی» به کار گیرد؛ ازاینرو، ناچار، رئالیسمی نهفته [2] را وارد استدلالهایش میکند که منافی رویکرد غیرمتافیزیکی او است.[1] Cruelty [2] Crypto Realism
Does freedom, without the concept of truth, have a meaning? The idea is that deceiving people can be considered as an attack on their freedom. How can you detect deception without Truth? Rorty's famous answer to this question is that if we take care of freedom, the truth will take care of itself. For him, freedom comes before truth. Conant, unlike Rorty, believes that the concept of truth is the fundamental basis of freedom. He refers to Orwell's novel 1984. Conant sees the cruelty of the world of the novel 1984 as the result of removing the concept of truth in this world. Conant, according to the framework of postmodern thought, tries to argue with Rorty non-Realistically. This essay examines the confrontation between these two thinkers and the special strategy that Conant has adopted to present his criticisms against Rorty. It seems that Conant is not successful in designing his critical structure. Because he introduces cryptoRealist statements in his discussion, which is against his critical structure.
خلاصه ماشینی:
راهبرد کاننت این است که بهجای استدلال راجع به موضوعاتی که رورتی تمایلی به بحث دربارۀ آنها ندارد، ثابت کند بازتوصیف مسائل، با کنارگذاشتن واژگان دردسرساز، نهتنها ما را قادر نمیسازد مراقب چیزهایی باشیم که ازنظر خود رورتی نیز حائز اهمیتاند، بلکه تبعاتی ضد اهداف و دیدگاههای سیاسی او خواهد داشت (Conant, 2000: 269).
کاننت میگوید هدف این مقاله بیان این است که نهتنها آنچه [رورتی در تفسیر خود از رمان 1984] ارائه میدهد، خوانشی غلط از نظرات اورول است، بلکه سوءبرداشتی آموزنده و منحصربهفرد است که روشنگر کاستی روش ترجیحی رورتی [یعنی «بازتوصیف»] برای حل مشکلات فلسفی است (Conant, 2000: 268)...
کاننت مدعای رورتی دربارۀ فیصلهدادن به مسائل کهنۀ متافیزیکی را چنین خلاصه میکند: «خود را از مسائل [رئالیستی]، با دورریختن واژگانی که این مسائل در لفاف آنها پیچیده شدهاند، رها سازید!» (Conant, 2000: 278)؛ اما ازنظر او، واژگان کنارگذاشتهشده در روش پیشنهادی رورتی، کاربرد دیگری جز تدوین قضایای رئالیستی نیز دارند.
ازنظر کاننت، «معرفتشناسیگرایی» رورتی مانع از آن میشود که او بتواند کاربرد غیررئالیستی واژگان اورول را تشخیص دهد؛ بنابراین، در مواجهه با تعبیراتی از اورول، مانند «نثر خوب مانند شیشۀ پنجره است، حقیقت را در چشماندازی باز و آشکار قرار میدهد» (Orwell, 1968a: 7)، «عادت ذهنِ لیبرال، حقیقت را چیزی خارج از خود میپندارد؛ چیزی که باید کشف شود و نه چیزی که در مسیر پیشرفت بتوان آن را ساخت» (Orwell, 1968b: 88)، «این چیزها برای من ترسناک است؛ زیرا به من این احساس را میدهد که مفهوم حقیقت عینی در جهان در حال محوشدن است» (Orwell, 1968d: 258) و...