چکیده:
متون پازند بخشی از میراث فکری کیش زردشتی است که فارغ از محتوای اغلب نیایشی و آیینی آنها، معمایی در تاریخ زبان فارسی است. آنچه را به نام پازند میشناسیم، پارهای از متنهای فارسی میانه هستند که حدود سده 12م از خط مبهم پهلوی به خط روشن و آوایی اوستا نقل شدهاند. پازندنویسی تا سده 19م در ایران و هند ادامه داشته است و پیکرهای پدید آمده است که به اعتبار برخی قرائتها ویژگی دوره نو زبان فارسی را گرفته است. اما هم پازند نویسان و هم کاربران آثار آنها بر این باور بودند که متنی از دوره میانه را ارائه کردهاند.همواره بر سر این موضوع که تغییر خط منجر به تغیر زبان شده یا نه؟ بحث بوده است و دلایلی می توان ذکر کرد. در گفتار پیش رو کوشش شده تا با بررسی هشت نمونه متن از دوره های مختلف پازند نویسی در ایران و هند، به این پرسش پاسخ داده شود که در فرایند پازندنویسی دامنه تغییرات زبانی به اندازهای بوده که به وجود زبان مستقلی قائل باشیم؟
Pazand texts are a part of the intellectual heritage of Zoroastrianism, which, regardless of their often prayerful and ritualistic content, is a dilemma in the history of the Persian language. What we know as Pazand are some Middle Persian texts that were transcribed from the ambiguous Pahlavi script to the clear and vocalic Avesta script around the 12th century. The writing of Pazand continued until the 19th century in Iran and India, and a corpus has emerged which, according to some faile readings, has acquired the characteristic of the new period of the Persian language, but both Pazand writers and users of their works believed that they presented a text from the Middle Ages. Always on the issue of whether the change of script led to the change of language or not? It has been discussed and reasons can be mentioned. In the following discussion, an attempt has been made to answer this question by examining eight text samples from different periods of Pazand corpus in Iran and India, that in the process of Pazand, the change of script has led to an independent language?
خلاصه ماشینی:
١ مقدمه از جمله بحث هاي رايج پيرامون پازند يعني نقل متون فارسي ميانه از خـط مـبهم پهلـوي بـه خط آوايي و بيابهام اوستايي (آموزگار، ١٣٨٦)، پاسخ به اين پرسش است که پيکره موجـود پازندها را ميتوان زبان يا گونه اي زباني فرض کرد و پذيرفت که تغييـر خـط تغييـر زبـان را هم در پي داشته است ؟ اگر چه برخي تا اين حد پيش رفته اند که ارزش زبـاني بـراي پازنـد قائل باشند و حتي براي آن دستور زبان ساخته اند (اشپيگل ١، ١٨٥١)، ولي واقعيت اين اسـت که اين وجه از پازند و پازندنويسي را به اين آساني نميتوان داوري کرد.
: کامـه بهـره ت ٣٠؛ aCvm WOhU آنتيا و داراب ؛ ayAo يا: مينوي خرد؛ O بــا نشــانه O: در mOxtan& آمــوختن : نريمــان هوشــنگ ؛ a!O اشــو: آنتيــا؛ aBarOZvNd افروزند، سابند، صيقل دهند:مينوي خرد؛ aBarOZvT افروزد، مينوي خـرد؛ aBasOs افسوس ، مسخره : مينـوي خـرد؛ bahOT بـود: شـکندگماني؛ مينـوي خـرد پـر بسامد؛ bOTُ بوَد، باشد: ملابهروز؛ bOxtan بخـتن ،: نجـات يـافتن : نريمـان هوشـنگ ؛کامه بهره ت ٣٠؛ baOxtAr ملابهروز؛ gaosfvNT گوسـفند: داراب ؛ gaOspvNT ملابهـروز؛ gOspvNdL مينوي خرد؛ gOspvNT آنتيا؛ درآميختگي u و O و ao وo :guftan گفتن : مينـوي خـرد؛ نريمـان هوشـنگ ؛ guft گفت : نريمان هوشنگ ؛ مينوي خرد؛ gupt کامه بهـره ت ٣٠؛ ارداويرافنامـه ؛ gaoim گـويم : نريمان هوشنگ ؛ gaOyam نريمان هوشنگ ؛ gaoim داراب ؛ gwvm ملابهروز؛ gOe گـو، بگــو: ارداويرافنامــه ؛ guنريمــان هوشــنگ ؛ gO کامــه بهــره پــنج هنــر؛ gOEm نريمــان هوشـنگ ؛ gOem آنتيـا؛ gOeNd ارداويرافنامـه ؛ gOiNd ارداويرافنامـه ؛ guftAri نريمـان هوشنگ ؛ مينوي خـرد؛ raoCan روشـن : نريمـان هوشـنگ ؛ داراب ؛ raOCvn ملابهـروز؛ rOSn روشن : آنتيا؛ rOSanI روشني: شکندگمانيک ؛ rOSantar روشن تر: مينوي خرد؛ بنابر موارد بالا بايد گفت ، نبود معيار قطعي براي تمايز کشيدگي و کوتـاهي واکـه هـا، در آميختگي با واکه هاي u و U و از همه مهمتر تاثير املاي اوستايي به ويژه استفاده از صـورت ترکيبي ao ، عواملي هستند که سبب پريشاني در استفاده از نشانه هاي مورد بررسي در ميـان پازندنويسان شده است .