چکیده:
آرابسک (نقوش استیلیزه گیاهی و هندسی) گاه به عنوان شاخصه هنر اسلامی و از ابداعات تمدن اسلامی شمرده میشود؛ در مقابل این نظر، برخی از مورخان هنر، افزون بر خصوصیات دوره اسلامی، بر مآخذ پیش از اسلام آن، به ویژه مآخذ ساسانی و بیزانسی و انتقال سنتهای فرهنگی پیشین هم اشاره کردهاند. در این پژوهش، علاوه بر این دو مأخذ، فرهنگ نَبَطی هم بهمثابه گنجینهای غنی از مضامین کهنِ تصویری، به عنوان مأخذی دیگر در زمینه نقشمایههای گیاهی آرابسک اسلامی لحاظ شدهاست. پرسش اصلی این پژوهش این است که بنمایهها و نقوش گیاهی در آثار نَبَطی چه بوده و بر اساس شباهتهای نقوش نبطی و اسلامی تا چه حد میتوان نقوش نبطی را به عنوان مأخذی برای آرابسک اسلامی بهشمار آورد؟ در این پژوهش با رویکردی بر پایه تاریخ فرهنگی و شواهد متنوع، بهویژه آثار مادی و گزارشهای باستانشناسان و شباهتهاى آشکار فرهنگى موجود، نشان دادهایم که نقشمایههای نبطی را هم میتوان در شمار خاستگاههاى آرابسک بهشمار آورد و بر این اساس و باتوجه به تعدد تبارهای تاریخی آرابسک، دیدگاههای ذاتگرایانه و قدسىمدارانه سنتگرایان در محدود ساختن دامنه تفسیری این نقوش به هنر اسلامی، بازنگری جدی شدهاست.
Arabesque (stylized plant and geometric motifs) is sometimes considered as a feature of Islamic art and one of the innovations of Islamic civilization; On the other hand, some art historians, in addition to the characteristics of the Islamic period, have pointed out its pre-Islamic sources, especially the Sassanid and Byzantine sources and the transfer of previous cultural traditions. In this research, in addition to these two sources, Nabatean culture as a rich treasure of ancient pictorial themes has been included as another source in the field of Islamic arabesque plant motifs. The main question of this research is what were the motifs and plant motifs in Nabatean works and based on the similarities between Nabatean and Islamic motifs, to what extent can Nabatean motifs be considered as a source for Islamic arabesque? In this research, with an approach based on cultural history and various evidences, especially material artifacts and reports of archaeologists and obvious cultural similarities, we have shown that the Nabataean motifs can also be counted among the descendants of Arabesque, and on this basis, and considering the multitude of descendants The history of arabesque, the essentialist and mystical views of traditionalists in limiting the scope of interpretation of these motifs to Islamic art, are subjected to a serious revision.
خلاصه ماشینی:
آرابسک و تبار نبطی آن ۱ نگار ذیلابی ٢ استادیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران ، ایران هادی عالم زاده استاد بازنشسته گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه تهران ، تهران ، ایران چکیده آرابسک (نقوش استیلیزه گیاهی و هندسی) گاه به عنوان شاخصه هنر اسلامی و از ابداعات تمدن اسلامی شمرده میشود؛ در مقابل این نظر، برخی از مورخان هنر، افزون بر خصوصیات دوره اسلامی، بر مآخذ پیش از اسلام آن ، به ویژه مآخذ ساسانی و بیزانسی و انتقال سنت های فرهنگی پیشین هم اشاره کرده اند.
بورکهارت به درستی یادآورشده که تشابه میان نقوش آرابسک و نقوش دیگر سرزمین ها تا سرزمین های دوری چون اروپا به معنای داد و ستد مستقیم این فرهنگ ها نیست ؛ بلکه بخشی است از پدیده ای گسترده تر، یعنی ظهور هنری کهن و مهجور در مرزهای جهان یونانی رومی که از جانب غرب بر هنرهای مسیحی در سرزمین هایی چون ایرلند٨ و در جانب شرقی بر هنرهای اسلامی در خاورمیانه تأثیر نهاده است و در هر یک به مقتضای شرایط خاص محیطی تطور و تکامل یافته است ؛ چنان که هنر اسلامی هم این نقش مایه ها را گرفته و آن هاز را کمال بخشیده است (بورکهارت ، ۱۳۹۲: .
در این پژوهش ، انواع تصاویر گیاهی (دیوارنگاره ها، آرایه های ظروف سفالین و دیگر آثار) بازمانده از فرهنگ نَبَطی ، با نگاه تاریخ فرهنگی و روش تطبیقی ، بررسی و تحلیل شده و نقوش گیاهی نبطی به عنوان یکی از منابع و الگوهای آرابسک اسلامی شناخته و مدّلل گردیده است .
با این که بر اساس شواهد باستان شناختی ارائه شده ، تردیدی نداریم که نبطیان در Talisman and Figural Representation in Islam: A Culturalش ,Zeilabi, Negar History of Images and Magic, British Journal of Middle Eastern Studies, Published Online 27Dec. 2017.