چکیده:
یکی از مسائلی که امروزه در مورد آن اختلافنظر فراوانی وجود دارد بحث از حقوق و تکالیف زن و مرد است. مدعیان این باور، زنانگی و مردانگی را نقشهای اعتباری میدانند که جامعه به افراد بخشیده است. این مقاله به روش کتابخانهای و بهشیوۀ توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است. براساس رویکرد آیتالله مصباح یزدی به مسئلۀ جنسیت زن و خانواده که رویکردی کلامی و اجتهادی است، به اثبات حقیقت جنس مذکر و مونث براساس تفاوتهای روحی و جسمی که در هریک از این دو دسته وجود دارد، پرداخته و سپس آثار ناشی از این تفاوتها را که منجر به تعیین حقوق و تکالیفی برای هریک از دو جنس میشود ذکر میکنیم.
یافتههای پژوهش حاکی از این است که این تفاوتها هرگز به معنای ظلم در حق زن و برتر بودن مرد نیست؛ بلکه هر دوی آنها در حقیقت و روح انسانی واحدند و تنها تفاوتشان در جهات جسمی و روانی است که خداوند متناسب با این تفاوتها برای تکامل آنها حقوق و وظایف متقابلی را مشخص کرده و مسیر تکامل و سعادت را برای همه انسانها مهیا کرده است.
خلاصه ماشینی:
براساس رويکرد آيتالله مصباح يزدي به مسئلۀ جنسيت زن و خانواده که رويکردي کلامي و اجتهادي است، به اثبات حقيقت جنس مذکر و مؤنث براساس تفاوتهاي روحي و جسمي که در هريک از اين دو دسته وجود دارد، پرداخته و سپس آثار ناشي از اين تفاوتها را که منجر به تعيين حقوق و تکاليفي براي هريک از دو جنس ميشود ذکر ميکنیم.
علامه مصباح يزدي در پاسخ به اين ادعا ابتدا براساس منطق فطرت بهمنزلة راهحل اساسى براى مسائل اجتماعى اشاره ميکنند سپس تفاوتهاى سرشت زن با مرد و نيز امتيازات فطرى زن بر مرد را مورد بررسي قرار ميدهند.
بعد از مشخص شدن تفاوتهاي بین زن و مرد، اين سؤال مطرح ميشود که آيا اين تفاوتها ميتواند منجر به تفاوت در تکاليف و حقوق گردد؛ يا تنها بايد به تفاوت جسماني و روحي قائل شد؟ علامه مصباح يزدي ميفرمايند: اين تفاوتها منجر به تفاوت در تکاليف و حقوق ميگردد؛ اما ازآنجاکه بشر اساساً بر شناسايى همۀ مصالح و مفاسد واقعى توانا نيست؛ لذا لازم است به وحي و نبوت رجوع کند؛ وگرنه مىتوانست احكام و قوانينى اخلاقى و حقوقى وضع كند كه تأمينكنندۀ سعادت و كمال راستين همگان باشد و در اين صورت از وحى، نبوت و دين بىنياز مىشد.
حقوق زن براساس رويکرد علامه مصباح يزدي که مبني بر آيات الهي است، اسلام در قبال وظايفي که زن در خانواده بهعهده دارد براي او حق و حقوقي قائل است که ذکر ميکنیم: الف.