چکیده:
هدف پژوهش حاضر تحلیل کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس بازنمایی مولفههای ماهیت علم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کتابهای درسی علوم تجربی پایههای ششگانه دوره ابتدایی در سال 1400، روش نمونهگیری تصادفی ساده و حجم جامعه با نمونه برابر بود. ابزار گردآوری دادهها چکلیست تحلیل محتوای استاندارد (برگرفته از Phillips et al., 2015) بود. واحد تحلیل شامل جملات و پاراگرافها، سوالات، شکلها، جداول، نظرات حاشیهای یا تعاریف و مراحل مختلف فعالیت آزمایشگاهی یا عملی بود. پایایی ابزار از طریق محاسبه شاخص هولستی 82/0 برآورد شد. تحلیل دادهها با استفاده از شیوه جبرانی پردازش دادههای فراوانی، یعنی آنتروپی شانون انجام گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین توجه کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی مربوط به مولفه علم بهعنوان شیوه پژوهش و کمترین میزان توجه کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی مربوط به مولفه علم بهعنوان تعامل میان علوم، فناوری و جامعه بود. نتایج همچنین نشان داد که نسبت متوازنی در توزیع مولفهها در کتابهای درسی علوم رعایت نشده است. نتیجه کلی پژوهش حاکی از آن بود که چگونگی توزیع مولفههای ماهیت علم در کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس یافتههای این پژوهش نیازمند بازنگری است.
The aim of this study was to analysis of elementary science textbooks based on the representation of nature of science. The research method was descriptive and content analysis. The statistical population of the research included the experimental science textbooks of the sixth grades of the academic year of 2021, simple random sampling was used and the size of the population was equal to the sample. The data collection tool was a content analysis checklist (adapted from Phillips et al., 2015). The unit of analysis consisted of complete sentences and paragraphs, questions, figures, tables, margins or definitions, and each stage of a laboratory or practical activity. The reliability of the instrument was estimated to be 0.82 through calculating the Holsti index. Data analysis was done using compensatory data processing method, that is, Shannon entropy. The results showed that the highest level of attention of elementary science textbooks is related to the science as a way of investigating and the least attention was paid to the science textbooks of elementary school related to the component of science as the interaction of science, technology, and society. The results also showed that the balanced ratio in the distribution of components was not observed in science textbooks. The general result of the research indicated that the distribution of the components of the nature of science in elementary science textbooks needs to be revised based on the results of current research.
خلاصه ماشینی:
مقدمه درک ماهيت علم (nature of science) از سوي دانشآموزان يکي از مهمترين اهداف و از تاکيدات اصلي برنامه درسي آموزش علوم به شمار ميرود (Cheung, 2020) و طي دهههاي گذشته به مفهومي غالب در حوزه آموزش علوم تبديل شده است (Akgun & Kaya, 2020).
بر اين اساس، پژوهش حاضر با در نظر گرفتن چهار مولفه مهم ماهيت علم، يعني علم به عنوان مجموعه دانش، علم به عنوان شيوه پژوهش، علم به عنوان شيوه تفکر و علم به عنوان تعامل ميان علوم، فناوري و جامعه، ميزان بازنمايي اين مولفهها در محتواي كتابهاي درسي علوم دوره ابتدايي را بررسي کرده است.
در مورد پرسش دوم مبني بر ميزان توجه كتابهاي درسي علوم دوره ابتدايي به مولفه علم بهعنوان شيوه پژوهش، نتايج نشان داد که بيشترين ضريب اهميت مربوط به كتابدرسي علوم پايه پنجم (173/0)، و کمترين ضريب اهميت مربوط به كتابدرسي علوم پايه اول (160/0) بوده است.
در خصوص سوال سوم مبني بر ميزان توجه كتابهاي درسي علوم دوره ابتدايي به مولفه علم بهعنوان شيوه تفكر، نتايج پژوهش حاضر نشان داد که بيشترين ضريب اهميت مربوط به كتابدرسي علوم پايه چهارم (203/0)، و کمترين ضريب اهميت مربوط به كتابدرسي كتابدرسي علوم پايه اول (113/0) بوده است.
درمورد سوال چهارم پژوهش مبني بر ميزان توجه كتابهاي درسي علوم دوره ابتدايي به مولفه علم بهعنوان تعامل ميان علوم، فناوري و جامعه، نتايج پژوهش حاضر نشان داد که بيشترين ضريب اهميت مربوط به كتابدرسي علوم پايه دوم (352/0)، و کمترين ضريب اهميت مربوط به كتابهاي درسي علوم پايه سوم و پنجم (0) بوده است.