چکیده:
سال 2019 دنیا شاهد شیوع یک پاندمی بود که کمتر کسی در ابتدا گمان می کرد قرار است به یک بحران جهانی تبدیل شود. این بیماری با نام کووید-19 از چنان ظرفیت تاثیرگذاری برخوردار شد که برخی از دنیای پیش و پس از آن سخن به میان می آورند، چرا که اگرچه به صورت یک بحران پزشکی شروع و سپس به یک بحران اجتماعی ارتقاء یافت، اما در نهایت خود را در قامت یک تهدید جهانی با تاثیرات ژئوپلیتیکی نشان داد. لذا مطالعه ی مربوط به رابطه ی بین این بیماری و ساختار نظام بین الملل اهمیت انجام این پژوهش را برجسته می نماید. از اینرو، این پژوهش با تمرکز بر قابلیت های هژمون شدن چین به عنوان اصلی ترین چالشگر برتری آمریکا، این سوال را طرح می کند که؛ افزایش نفوذ چین در نظام پساکرونا مبتنی بر چه نوع سناریوی است و آیا پکن می تواند به مرحله ی جایگزینی با هژمون ورود کند؟. نتایج تحقیق براساس رویکرد تلفیقی (کیفی و کمّی) و درچارچوب سناریوپردازی نشان داد کرونا بیشتر از آن که نقطه ی عطفی در جهت تغییر هژمون باشد، به عنوان عنصری تسریع کننده چین را وارد مرحله ی سوم چرخه ی قدرت یعنی مشروعیت زدایی از هژمونی آمریکا کرد.
In 2019, the world was faced with the outbreak of a pandemic that few thought at first would turn into a global crisis. With the name Covid-19, this disease had such an influence capacity that some people talk about the world before and after it. Because although it started as a medical crisis and then progressed to a social crisis, it finally showed itself as a global threat with geopolitical effects. Therefore, studying the relationship between this disease and the structure of the international system highlights the importance of conducting this research. Thus, this research, focusing on the hegemonic capabilities of China as the primary challenger to America's supremacy, raises the question; China’s increasing influence in the post-corona system is based on what kind of scenario and can Beijing enter the phase of replacing the hegemon? The results of the research based on the mixed approach (qualitative and quantitative) and in the framework of scenario-planning showed that more than being a turning point in the direction of the change of hegemony, the coronavirus, as an accelerating element, brought China into the third stage of the power cycle, which is the delegitimization of American hegemony.
خلاصه ماشینی:
برهمين اساس مي توان گفت بحران کوويد-١٩ خود را در قالب متغيري تسريع کننده نشان داده و احتمالاً اگر اغراق نباشد مهم ترين موضوعي که در عرصه ي سياست جهاني تحت تأثير آن در بين متخصصان روابط بين الملل مورد بحث قرار گرفته ، پيامدهاي اين همه گيري بر نظم بين المللي است .
در اين راستا، هدف اين مقاله آن است که نشان دهد در نظام جهاني پساکرونا از بين وجوه سه گانه ي محتمل (Probable)، باورپذير (Plausible) و مطلوب (Preferable)، افزايش نفوذ چين به عنوان بزرگ ترين چالش گر هژموني ايالات متحده آمريکا کدام سناريو خواهد بود.
اين تمايز بين نظم جهاني و نظم بين المللي از سوي چين ، باعث شده تا رقابت دو کشور مبتني بر تضادهاي عميقي باشد که با همه گيري ويروس کرونا تشديد شد، درنتيجه بنظر مي رسد که تقابل ژئوپليتيکي بين آنها در جهان پس از کرونا نيز ادامه خواهد شد (٢٩١ :٢٠٢١ ,Gardner &Moon, Jeong ).
Stockholm International Peace Research Institute چين به قدرت پيشرو جهاني تا سال ٢٠٥٠، تأييدگر اين تمايل پکن براي رسيدن به هژمـوني مطلـق بر کل سيستم بين المللي است (٤ :٢٠١٨ ,Gerwin).
بـه ايـن ترتيب شکست آمريکا در رهبري جهاني عليه کوويد-١٩ باعث شد تا چـين درک از رهبـري ايـن کشور در جهان را به چالش بکشاند (١٣ :٢٠٢١ ,Hamovitz) و به موازات آن از طريق همکاري با کشورها و سازمان هاي بين المللي ، خود را کانديدايي مطلوب و مسئول براي جايگزيني اين رهبر معرفي کند.
com/article/power-shift-chinas-post-covid-rise[Access 16 September 2022].
org/the-interpreter/post-covid-world- and-limits-america-first[Access 16 September 2022].
Primed for Competition: US-China Relations in post-COVID World Order.