چکیده:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه مشکلاترفتاری و بهزیستی روانشناختی نوجوانان در خانواده بازساختاریافته، مختلشده و عادی بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسهای است. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر و پسر مقطع متوسطهدوم شهر تهران که در سال 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند که باتوجه به هدف پژوهش برای هر یک از سه نوع خانواده، 70 نوجوان با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و خودگزارشگری مشکلاترفتاری آخنباخ –فرم نوجوان (2001) استفاده شد. دادهها از طریق تحلیل واریانس یکراهه و دوراهه و مانوا با استفاده از نرمافزار 27SPSS- مورد تحلیل قرارگرفت. یافتهها: تحلیل دادهها نشانداد میانگین بهزیستی روانشناختی و مشکلات رفتاری نوجوانان در بین گروهها بهطور معنیداری تفاوت داشت (05/ 0>p). بهزیستی روانشناختی نوجوانان در خانواده بازساختاریافته کمتر از خانواده-های مختلشده و عادی بود (05/ 0>p) و میانگین مشکلاترفتاری در نوجوانان در خانوادههای بازساختاریافته و مختلشده بهطور معناداری بیشتر از خانوادههای عادی بود (05/ 0>p). نتیجهگیری: با تغییر ساختارخانواده، وضعیت بهزیستی روانشناختی نوجوانان مخصوصا پسران تحت تاثیر قرارگرفته و همچنین نوجوانان در خانوادههای مختل شده و بازساختاریافته نسبت به خانواده عادی، دچار مشکلاترفتاری بیشتری به ویژه رفتار قانونشکن میشوند. لذا لازم است مدارس با شناسایی نوجوانان در خانوادههای غیرعادی، نسبت به رسیدگی به سلامت روانشناختی آنان اقدام لازم را بهعمل آوردند.
Background and Objective: The objective of the current study was to conduct a comparative analysis of behavioral problems and psychological well-being among adolescents from restructured, dysfunctional, and normal families.Method: This research employed a descriptive and causal-comparative design. The target population comprised male and female adolescents attending secondary education in Tehran during the academic years 2021-2022.With the research objective in mind, a total of 70 adolescents were selected from each of the three family types using convenience sampling.The Ryff Psychological Well-Being Scale (1989) and the Achenbach Youth Self-Report of Behavioral Problems (2001) were employed to gather data. The collected data were analyzed using one-way and two-way analysis of variance (ANOVA), as well as multivariate analysis of variance (MANOVA), conducted through the SPSS 27 software.Results: The data analysis revealed significant differences (p Conclusion: The findings suggest that changes in family structure significantly impact the psychological well-being of adolescents, particularly boys. Furthermore, adolescents from dysfunctional and restructured families exhibit higher levels of behavioral problems, especially delinquent behavior, compared to those from normal families.Therefore, it is crucial for schools to identify adolescents from non-traditional family backgrounds and take necessary steps to address their psychological well-being.
خلاصه ماشینی:
Chand & Pujar نظر دارد تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا بین بهزیسـتی روان شـناختی و مشـکلات رفتـاری نوجوانان در خانواده های مختل شده ، بازساختاریافته و عادی تفاوت وجود دارد؟ پیشینه و مبانی نظری هو (٢٠٢٠) در پژوهش خود نشـان داده اسـت کـه فرزنـدان در خـانواده هـای مختـل شـده و بازساختاریافته ، بهزیستی روان شناختی و عملکرد تحصـیلی پـایین تـری دارنـد و فرزنـدان در 1 ازدواج مجدد با اختلالات اضافه تری در همۀ شاخص های سلامت روانی مانند اضـطراب و افسردگی همراه هستند.
Duriancik & Goff لطف نژاد و همکاران (١٤٠٠) در پژوهشی با عنوان «ارائه مدل ساختاری پیش بینـی بهزیسـتی روان شناختی بر اساس عملکرد خانواده ، خوش بینی و تاب آوری » نتیجه گیری کـرده انـد کـه عملکرد مثبت خانواده موجب بهزیستی روان شناختی بیشتر در فرزندان میشود.
ملاکهای مـوردنظر جهـت ورود به مطالعه عبارت بودند از: نوجوانان ١٥ تا ١٨ ساله باشند، نوجوانـان در خـانواده هـای عـادی همراه با والدین بیولوژیکی زندگی کنند، نوجوانان در خانواده های بازساختاریافته همـراه بـا والد تنی و ناتنی زندگی کنند، نوجوانان در خـانوادة مختـل شـده همـراه بـا یـک والـد تنـی زندگی کنند، والدین ازدواج دوم همراه با حفظ همسر اول نداشته باشند، نداشتن مشـکلات حاد روان پزشکی و تمایل به شرکت در پژوهش و ملاک خروج از پژوهش ، تکمیل نـاقص پرسش نامه است .
Influence of family structure on adolescent deviant behavior and depression: the mediation roles of parental monitoring and school connectedness.