چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی استعارههای مفهومی جهتی در پیکرهای نمونه از زبان فارسی است. در این پژوهش تلاش میشود تا با بهرهگیری از پایگاه دادههای زبان فارسی، پیکرهای از متون نوشتاری زبان فارسی معاصر که شباهت بیشتری به زبان روزمره سخنوران دارد، نمونهگیری و استعارههای مفهومی نهفته در آن استخراج گردد. سپس این استعارهها بر اساس طبقهبندی لیکاف و جانسون(1980)، در قالب استعارههای «ساختاری»، «هستیشناختی»، «جهتی» و نیز طبقهای از استعارههای مفهومی که لیکاف و ترنر(1989)، تحت عنوان «استعارههای تصویری» معرفی کردند، دستهبندی میشود. در گام بعدی استعارههای جهتی موجود در پیکره استخراج و بسامد هر یک از نامنگاشتها و حوزههای مبدأ تعیین میشود. تلاش بر این است تا پربسامدترین حوزههای مبدأ در طبقه استعارههای جهتی تعیین و مشخص شود که فارسی زبانان در این طبقه از استعارهها بیشتر از چه حوزههای مبدأیی برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره میبرند. به عنوان نمونه مفاهیم انتزاعی نظیر کمیت، مواجه شدن و یا تسلط به واسطه جهاتی از فضا و مکان نظیر «بالا و پایین»، «روبرو و پشت» و یا «زیر و رو» درک میشوند. در خلال پژوهش، نگارندگان به دلیل بهرهگیری از پیکره دریافتند که طبقهبندی لیکاف و جانسون(1980) از انواع استعارههای مفهومی، ملاک دقیقی برای محک یافتهها در پژوهش پیکرهمدار نیست و همچنین یافتههای پیکرهای در زبان فارسی در مواردی اصل یکسویگی در نظریه استعاره مفهومی را نقض میکند.
The present article studies conceptual metaphors in a representative corpus of Persian texts. Exploiting the Persian Linguistic Database (PLDB), we sampled a corpus of contemporary written texts, based on their similarity to the colloquial language of the Persian speakers, and then tried to identify and extract the relevant conceptual metaphors. The sample corpus contains 10 texts of contemporary Iranian writers, naming Hedayat, Jamalzadeh, Daneshvar, Aale –Ahmad, et al. Analyzing the corpus, the writer managed to extract nearly 2000 conceptual metaphors in the form of 600 name of the mappings. Then the conceptual metaphors classified according to the Lakoff and Johnson classification (1980) as ontological, structural and orientational, and a class of conceptual metaphors that Lakoff and Turner (1989) presented as image metaphors. As the next step I tried to determine the proportion of these classes comparing with each other. I concluded that the Persian speakers make use of ontological metaphors in their daily speech, more than other classes. Then I tried to determine which conceptual mappings and source domains are the most common ones in the class of orientational metaphors. Due to the corpus driven approach in the analysis of metaphors, considerable results obtained. For example it was observed that abstract concepts such as quantification, confrontation or control are understood via some spatial domains such as up & down, front & back and below & above. In addition, some ideas in the conceptual metaphor theory were criticized.
خلاصه ماشینی:
اين نظريه که با انتشار کتاب استعاره، چيزي که با آن زندگي مي کنيم ٤ (١٩٨٠) اثر ليکاف و جانسون جانسون مطرح شد و جان تازهاي در مطالعات معنيشناختي، به ويژه معنيشناسي شناختي دميد، به تمايز ميان نگاه سنتي به استعاره به عنوان ابزار آرايه اي و نگاه جديد به عنوان يک ساز و کار ذهني انجاميد و نشان داد که استعارههاي مفهومي چنان در زبان روزمره فراگيراند که سخنوران از وجود آنها بياطلاعاند.
در اين پژوهش ، نگارندگان با بهرهگيري از پايگاه دادههاي زبان فارسي، پيکره متوازني از زبان فارسي معاصر را گزينش و در تحليل پيکرهمدار انواع استعارههاي مفهومي نهفته در آن را در چارچوب نظري ليکاف و جانسون(١٩٨٠) بررسي کردند.
در مجموع چهار مقاله «استعارههاي مفهومي رنگ در زبان فارسي: رويکردي شناختي و پيکرهبنياد» به قلم افراشي و صامت (١٣٩١)، « استعارههاي مفهومي شرم در شعر کلاسيک فارسي» از افراشي و مقيميزاده(١٣٩١)، «رويکرد پيکرهاي به مطالعات معنايي» از جهانگردي و طاهري(١٣٩٠) و مقاله اي ديگر با عنوان «استعارههاي هستي شناختي در دست نوشته هاي کودکان» به قلم معصومي و کردبچه (١٣٨٩) و همچنين سه پاياننامه با عناوين بررسي تطبيقي استعاره مفهومي در زبانهاي فارسي و اسپانيايي از حسامي(١٣٩٠)، تحول تاريخي استعارههاي مفهومي در زبان فارسي: مطالعه موردي سمک عيار از ديلمقاني(١٣٩١) و استعارههاي مفهومي از منظر معنيشناسي شناختي: يک تحليل پيکره مدار به قلم جولايي(١٣٩١) در اين عرصه خودنمايي ميکنند.