چکیده:
عناصر تکفیری _وهابی، همواره به عموم مسلمانانی که با رویکردِ یکجانبهگرایانۀ آنان، همراه و موافق نبودهاند، با بدبینی نگریسته و از هر فرصتی برای ابراز مخالفت و تخریب آنان استفاده کردهاند. گاهی به آنها حملات قلمی و لفظی داشته و مذاهب اسلامی را یهودی و بدعتگذار و متعصب و… نامیدهاند، گاهی هم در عرصۀ علمی، مخالفتهایی با آنها داشته و نظراتی از آنان را رد کردهاند که آن نظرات، مورد تأییدِ نصوصِ شرعی بوده است؛ لذا رویکردهای ناصحیحِ عناصرِ تکفیری _ وهابی، منحصر به مواجهه با شیعه نیست و وهابیان و تکفیریان، هر مسلمانی را که با خود، همعقیده نیابند، به هر شکلی که بتوانند با وی مبارزه خواهند کرد. در این نوشتار، بعد از ذکر پارهای اتهامات وهابیت نسبت به احناف ازجمله نسبت کفر، یهود و عالمپرستی به برخی از اختلافات منهجیِ آنها با احناف نیز پرداخته شده است.
Takfiri-Wahhabi guys have always viewed the general Muslim population, who have disagreed with their one-sided approach, with pessimism and have used every opportunity to express their opposition and animosity toward them. Sometimes they have attacked verbally to Muslims, calling the Muslims Jews, heretic, and fanatic, and sometimes in the scientific arena, they have opposed the main stream Muslims and rejected their views, which have been approved by the religious texts. Therefore, the incorrect approaches of the Takfiri-Wahhabi guys are not limited to opposing the Shiites, but also they will fight any Muslim who does not approve their beliefs. In this essay, after mentioning some of the accusations of Wahhabism towards the Hanafis, for example, calling them infidels and Jews, the main methodological differences of Wahhabi with the Hanafis are discussed.
خلاصه ماشینی:
پـژوهش نامــۀنقـدوهابیــت ؛سـراج منیــر٢سـال دهــم ٢ شــمارٔە٢۴۰زمســتان ۱۳۹۹ صــــفحات :۹۵-۷۹٢تــــاریخ درħافــــت :۱۳۹۹/۰۸/۱۴٢تـــــاریخ تأییــــد:۱۳۹۹/۱۱/۱۰ بررسی دیدگاه ابن تیمیه و وهابیت دربارٔە ِ احناف * مرتضی حکیمی چکیده عناصر تکفیری _ وهابی ، همواره به عموم مسلمانانی کـه بـا رویکـرد یک جانبـه گرایانـۀ ِآنان ، همراه و موافق نبوده اند، با بدبینی نگریسته و از هر فرصتی برای ابراز مخالفـت و تخریب آنان استفاده کرده اند.
به بیان دیگر، آنان ، شاگردان متأّثر از همان ابن تیمیـه ای ِ هستند که صراحتاً مقلدان پایبند ازجمله احناف را به مـرگ ، محکـوم میکنـد٢ و اینکـه در برخی مناطق ، دستور ابن تیمیه را عملی نمیکنند، به این دلیـل اسـت کـه قـدرتی ندارنـد؛ وگرنه اگر قدرت داشته باشند، به هیچ حنفی و مسلمانی، رحم نخواهند کرد.
حکم به ارتداد احناف ابن تیمیه ، ضمن برخورداری از خوی ضد تقلیدی خود، با متعصب دانستن حنفیان ، چنـین ِ ِ حکم می دهد: «کسی که در فتوای برخی افراد ازجمله ابوحنیفـه ، تعصـب داشـته باشـد و مواضع وی را سخنان صددرصد برحقی بداند، کافر و گمراه است و اگر از این عقیدٔە خـود برنگردد، باید کشته شود».
٦ ابن همام حنفی نیز میگوید: «ممکن است کلمۀ تکفیر در زبان برخی افراد، زیاد به کار رود؛ ولی این سخن در شأن فقیهـان مجتهـد، ِ نیست ؛ بلکه این کار را غیر مجتهدان ، انجام میدهند و به سخنان آنان هم کـه اعتبـاری ِ 1 86 ١.
٤ ابن تیمیه نیز ادعا دارد، ایمان ، متشکل از قول و عمـل اسـت و 5 این عقیده را به کل اهل سنت ، نسبت میدهد.