چکیده:
هنگام سخن گفتن از مبنای یک پدیده، مراد و منظور آن بنیانها و پایههایی است که آن رخداد بر آن استوار گردیده و به اقتضای آن بنیان شکل خاصی یافته است. حکومت به طور عام و حکومت دینی نیز پدیدهای است که بر یک دسته بنیان ساخته شده و به اقتضای آن مبناها، شکل و صورت خاصی به خود گرفته است. برای ساخته شدن یک حکومت و نوع خاصی از آن که حکومت دینی است، بنیانهای متعددی مورد نیاز است. دستهای از این بنیانها، بنیانهای نظری بوده که اشاره به باورهای اصیل و اساسی مردمان دارند و در ذیل مهمترین آنها بنیانهای هستیشناختی، معرفتشناختی، الهیاتی، ارزششناختی و انسانشناختی واقع شدهاند. بنابراین، مبانی انسانشناختی حکومت و حکومت دینی، آن دسته از باورهای اصیل و اساسی هستند که در حوزۀ شناخت انسان قرار گرفته و باورهای حکومت دینی راجع به انسان را شکل دادهاند. در این نوشتار، با مراجعۀ به منابع دارای حجیت در دین، به مهمترین پایههای انسانشناختی حکومت دینی رسیدهایم و تلاش کردهایم در یک نظم منطقی آنها را عرضه داریم.
When talking about the basis of a phenomenon, it means the foundations on which that phenomenon is based and according to the necessity of that foundation, it has taken a special shape. Government in general and religious government is also a phenomenon that is built on a set of foundations and has taken a special shape and form according to the requirements of those foundations. In order to build a government and a special type of it, which is a religious government, several foundations are needed. Some of these foundations are theoretical foundations that refer to the original and basic beliefs of people, and under the most important of them are the ontological, epistemological, theological, value-based and anthropological foundations. Therefore, the anthropological foundations of government and religious government are those original and basic beliefs that are in the domain of human knowledge and have formed religious government's beliefs about humans. In this article, by referring to authoritative sources in religion, we have reached the most important anthropological bases of religious government and we have tried to present them in a logical order.
خلاصه ماشینی:
طبیعت و سرشت انسان پرسش مهم و جدیای که دیر زمانی است ذهن اندیشمندان و محققان بسیاری را به خود مشغول ساخته، و اتخاذ دیدگاه در نوع حکومت و تفسیر از حکومت دینی را تعیین میکند، این است که آیا آدمی، زمانی که پای به عرصه خاک میگذارد، واجد سرشتی گنهکار است و یا اینکه نه؛ بلکه دارای طبیعت و ذاتی پاک و خلقتی زیباست؟ به دیگر سخن، آیا انسان به گونهای آفریده شده است که اگر او مجبور نباشد و تحت سیطره و قدرت دیگری نباشد، همه را به تیغ ظلم خود از پای در میآورد؟ یا اینکه در این راه عدالتگر است و اگر هیچ قانون و قدرت قاهرهای نیز بر سر راه او هم نباشد با این حال کار خود را به درستی انجام میدهد و خطائی مرتکب نمیگردد؟ آیا در انسان هر دو نیروی خیر و شر در نهاد او قرار داده شده است و یا اینکه صرفاً نیروی خیر و یا تنها نیروی شر در درون اوست و یا اینکه اساساً هیچ نیرویی در او نیست و این محیط و یا عوامل دیگری هستند که او را به اشکال مختلف در میآورند؟ در نگاه اسلام انسان موجودی است که در هنگام تولد هم دارای طبیعت خیر و مثبت است و هم واجد طبیعت بد و سرشتی منفی.
با توضیحاتی که ارائه گردید، یکی از مبانی انسانشناختی حکومت دینی، یعنی برگزیده بودن آدمی آشکار گردید و بر این اساس، حکومت دینی لازم است در تمامی ابعاد، این شاخصه از وجود انسان را مدنظر قرار دهد.