چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی پارامترهای مختلف موثر بر رضایت شغلی معلمان ابتدایی پرداخته است. در این راستا رضایت شغلی معلمان با ویژگیهای سبک مدیریت مرتبط است. از سوی دیگر، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد یک متغیر قادر به توضیح پدیده رضایت شغلی نیست. ظاهرا اگرچه متغیرهای محیطی مانند سطح شغل، محتوای شغلی و نوع نظارت توانستهاند میزان قابل توجهی از پراکندگی رضایت شغلی را توضیح دهند، اما نتوانستهاند همه چیز را روشن کنند. محققان تعاریف مختلفی از توانمندسازی ارائه کردهاند. برخی آن را مترادف با قدرت، غنی سازی شغل، مشارکت کارکنان و تفویض اختیار میدانند و برخی آن را متفاوت از آن میدانند. در زیر تعاریفی از این مقوله برای روشن شدن ابعاد مختلف آن آورده شده است. اولین تعریف رسمی از واژه توانمندسازی به سال ١٧٨٨ برمی گردد که در آن توانمندسازی به عنوان تفویض اختیار در نقش سازمانی مطرح شد و این اختیار باید به فرد اعطا شود یا در نقش سازمانی او دیده شود. توانمندسازی به معنای تمایل فرد به پذیرش مسئولیت است، کلمهای که برای اولین بار رسما به در فرهنگ لغت فشرده آکسفورد به معنای "Empower" عنوان پاسخگویی تعبیر شد. کلمه انگلیسی "قدرتمند شدن، مجوز دادن، توانمند شدن و توانا شدن" است. این اصطلاح شامل قدرت و آزادی عمل برای اداره خود است و در مفهوم سازمانی به معنای تغییر فرهنگ و شجاعت در ایجاد و هدایت محیط سازمانی است. رضایت شغلی به عنوان عاملی که در موفقیت شغلی تاثیر بسزایی دارد و باعث افزایش کارایی و رضایت فردی میشود و از طرفی عدم رضایت نیز باعث کم کاری، غیبت و سهل انگاری میشود و حتی در درجات بالاتر میتواند آثار نامطلوب و مخربی داشته باشد. برنامه دارد و آن را با شکست مواجه میکند، باید جدی گرفته شود. با ایجاد فضای مناسب برای رشد رضایت شغلی معلمان، فرآیند یادگیری در بستر مناسبتری صورت میگیرد.