چکیده:
از چند دهه گذشته، کشورهای زیادی با درک ضرورت آموزش سواد رسانهای در عصر جدید، به آموزش این نوع از سواد پرداختهاند و سعی کردهاند در این زمینه اقتضائات و شرایط بومی کشورشان را هم در نظر بگیرند. تجربیات کشورهای مختلف، دانش گرانبهایی است که ما میتوانیم با استفاده از آن تا حدودی عقبافتادگی خود را در این زمینه جبران کنیم و با در نظر گرفتن شرایط بومی خود، به الگوی بومی آموزش سواد رسانهای دست یابیم. با توجه به اهمیت سنین نوجوانی و تمرکز هجمههای رسانهای بر آنان، هدف تحقیق حاضر طراحی الگوی بومی آموزش سواد رسانهای به نوجوانان است. برای این منظور، از روش نظریهپردازی دادهبنیاد استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در الگوی بومی آموزش سواد رسانهای به نوجوانان در ایران، دو نهاد آموزش و پرورش و صدا و سیما، نقش بسزایی در آموزش سواد رسانهای دارند. در این الگو، هدف اصلی، هدایت و تربیت نوجوانان است و ملزومات آموزش سواد رسانهای، شیوه تدریس و محتوای آموزشی بر اساس اهداف اصلی و فرعی الگو، طراحی شده است.
For the past few decades, many countries, realizing the necessity of teaching media literacy in the new era, have been teaching this type of literacy and have tried to consider the requirements and local conditions of their country in this field. The experiences of different countries are valuable knowledge that we can use to compensate for our backwardness in this field to some extent and to achieve the local model of media literacy education by considering our local conditions. Considering the importance of teenage years and the focus of media attacks on them, the aim of the current research is to design a native model of teaching media literacy to teenagers. For this purpose, the database theorizing method has been used. The findings of the research show that in the native model of teaching media literacy to teenagers in Iran, two institutions of education and upbringing and broadcasting have a significant role in teaching media literacy. In this model, the main goal is to guide and educate teenagers, and the media literacy training requirements, teaching method and educational content are designed based on the main and secondary goals of the model.
خلاصه ماشینی:
تجربیات کشورهای مختلف، دانش گرانبهایی است که ما میتوانیم با استفاده از آن تا حدودی عقبافتادگی خود را در این زمینه جبران کنیم و با در نظر گرفتن شرایط بومی خود، به الگوی بومی آموزش سواد رسانهای دست یابیم.
با توجه به اهمیت سنین نوجوانی و تمرکز هجمههای رسانهای بر آنان، هدف تحقیق حاضر طراحی الگوی بومی آموزش سواد رسانهای به نوجوانان است.
این موضوع نشان میدهد که خلأ آموزش سواد رسانهای بهعنوان یک نیاز ضروری و غیرقابلانکار برای نوجوانان ما مطرح است.
بر این اساس در مقاله حاضر سعی شده با مطالعه تطبیقی الگوهای آموزش سواد رسانهای موجود در دنیا و همچنین استفاده از نظرات متخصصان حوزه ارتباطات و تعلیم و تربیت، به طراحی الگوی بومی آموزش سواد رسانهای به نوجوانان کشورمان، اقدام شود.
در مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به سئوالات زیر هستیم: 1- اهداف اصلی و فرعی نظام بومی آموزش سواد رسانهای چه باید باشد؟ 2- کنشگران اصلی در زمینه آموزش سواد رسانهای به نوجوانان در ایران کدامند؟ 3- رویکردهای اصلی در الگوی بومی آموزش سواد رسانهای کدامند؟ 4- آموزشوپرورش و رسانه ملی در آموزش سواد رسانهای چه نقشی دارند؟ پژوهش در حوزه سواد رسانهای پژوهشهای صورت گرفته با موضوع سواد رسانهای در کشور را میتوان در 4 حوزۀ کلی دستهبندی کرد: گروهی از پژوهشها، بهوسیلۀ ابزارهایی مانند پرسشنامه به سنجش میزان سواد رسانهای میپردازند که نمونۀ موردبررسی آنها عمدتاً دانشجویان یک رشتۀ خاص، دانشآموزان یک مقطع خاص، شاغلان یک بخش خاص و مواردی از این قبیل میباشد.