چکیده:
سیاستگذاری عمومی به صورت فرآیند محور، سعی دارد تا سیاست های موثر و مرتبط با اهداف از پیش تعیین شده و دارای صرفه اقتصادی را برای شهروندان اتخاذ و کارکردهای نامناسب و نادرست میان یک بخش با بخش دیگر یا میان یک بخش با کل نظام را فهرست و آسیب شناسی کند. از اینرو، سیاستگذاری عمومی، علم عمل عمومی است که با شتاب بخشیدن یا کند کردن جریان تغییر، نوآوری و نوسازی میکوشد تا منافع عمومی را تضمین کند. ارزیابی در سیاستگذاری جنایی، به عنوان یکی از مهمترین حوزههای سیاستگذاری عمومی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. چراکه سیاست جنایی با پرداختن به حیاتیترین موضوعات انسانی و با استفاده از روشهای کیفری و غیرکیفری، به دنبال کنترل جرم، انحراف و تامین امنیت جامعه است. با توجه به آنکه در سیاستگذاری جنایی مضیق، استفاده از ابزار سرکوبگر مجازات مورد نظر است، اهمیت ارزیابی برنامههای مداخلهگر و سزاده در این حوزه بیشتر احساس میشود. ضروری است، تا با اتخاذ نگاهی کلان محور و مبتنی بر شناسایی راهبردهای مبنایی، لایه های پنهان نظام سیاست گذاری جنایی و بنیان های موثر در ایجاد و تحقق این نظام، به عنوان اجزاء تشکیل دهندۀ تئوری عمومی برنامه ریزی جنایی مورد شناسایی و بحث قرار گیرند. این امر را می توان به شکل دیگری نیز ترسیم نمود؛ بدین نحو که راهبردهای مبنایی و بنیادین یاد شده در هیات هسته و رویکردهای برنامه ریزی مستقر بر آن نیز در قالب پوستۀ نظام سیاست گذاری جنایی در نظر گرفته شوند. هستۀ مرکزی نظام سیاست گذاری جنایی متشکل از مواد اولیه ای است که اگرچه رویکرد پاسخ دهی مشخصی را در قبال یک جرم یا کژروی معین، نمودار نمی سازد لیکن فراهم آورندۀ زمینه و محیطی است که در بستر آن، راهبرد کلان و به تبع آن تدابیر موردی پاسخ دهی جنایی، ترسیم خواهند گردید. در این چارچوب است که می توان از بنیان های سیاست گذاری جنایی سخن گفت. بنیان هایی که در سطح کلیه نظام های برنامه ریزی، قابل مشاهده بوده و مسیر حرکت و نیز محدودیت های ناظر بر این نظام را مشخص می نمایند.