چکیده:
هدف: هدف از این پژوهش کشف سبک شخصیتپردازی سریال روزگار قریب، و به عبارت دیگر نحوه تبدیل شخصیتهای تاریخی به شخصیتهایی دراماتیک در این سریال است. روش: روش تحلیل در این پژوهش تحلیلی توصیفی با رویکرد نئوفرمالیستی است. یافتهها: در این سریال، شخصیت قهرمان در پنج دوره سنی قرار میگیرد و سفر شخصیت در این پنج دوره با استفاده از نریشن بهپیش میرود. ضدقهرمان، در این سریال، بیماری به معنای عام است و در قسمتهای مختلف، به فراخور حال، جلوههایی از این بیماری چونان سرطان، وبا، و حتی بیماری ذهنیـروانی جهل مردمان در مقام ضدقهرمان بروز پیدا میکنند. افزونبر این، از شخصیتهای فرعی (مکمل و متضاد) برای نشان دادن ابعاد بیشتری از شخصیت قهرمان و سرگذشتش استفاده میشود. گفتار شخصیتها نیز بر اساس فرهنگ و موقعیت زمانی روایت شکلگرفته است. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق، بر مبنای محتوای دلالتگر این مسئله استنتاج میشود که عیاری با استفاده از شخصیتپردازی در ابعاد مختلف سعی در نزدیک شدن به واقعیت خارجی را داشته است و ازاینرو همه تلاشش را کرده است تا از هرگونه جلوهگری در نقشها و بازیها جلوگیری کند. بدینسان، سبک شخصیتپردازی او در تبدیل تاریخ به درام سبکی مستندگونه شبیه به نئورئالیسم ایتالیا است.
Objective: The aim of this research is to explore the character development style in the historical drama series "Roozegar-e Gharib", and more specifically, how historical figures are transformed into dramatic characters in this series.Method: The research method used in this study is descriptive analysis with a neo-formalist approach.Findings: In this series, the hero character is placed in five age periods, and the character's journey in these five periods is narrated through the use of narration. In this series, the anti-hero is a disease in the general sense, and in different parts, aspects of this disease such as cancer, plague, and even the disease of people's ignorance are manifested depending on the situation. In addition, secondary characters (complementary and opposing) are used to show more dimensions of the hero character and his fate. The characters' speech is also shaped according to the culture and temporal situation.Conclusion: Based on the research findings, it can be inferred that Kianoush Ayari has tried to approach external reality by using character development in various dimensions and has tried to prevent any superficiality in roles and games. Therefore, his character development style in transforming history into drama is documentary-like and similar to Italian surrealism.
خلاصه ماشینی:
شخصیتپردازی در روایت به این صورت که شخصیت اصلی و ضدقهرمان در کنار شخصیتهای فرعی بهدرستی در جای خود شکل بگیرند و در سبک فرمی نی، بازیگر با استفاده از زبان بدن و موقعیتهای فیزیکی و استفاده از حالات چهره و فیگور این مسئله را تکمیل کند.
با شناخت سبک شخصیتپردازی سریال روزگار قریب در پی پاسخ به این سؤال هستیم که شخصیت اصلی و ضدقهرمان و نیز شخصیتهای فرعی چگونه سبب شکلگیری روایت دراماتیک در این سریال تاریخی شدهاند.
در شخصیتپردازی علاوهبر ذکر خصوصیات شخصی و اجتماعی شخصیت، مسئله مهم این است که شخصیت و یا شخصیتهای فیلم چگونه به پیرنگ داستان کمک میکنند و ساختار روایت را شکل میدهند.
کم نیاوردن قهرمان در مقابل این ضدقهرمان و برطرف کردن موانعی که بیماری بر سر راه او گذاشته است، سبب همراهی بیشتر مخاطب با مردم شده است، زیرا ضدقهرمان، یک مانع نهتنها برای شخصیت اصلی فیلم، بلکه برای آحاد مردم نیز است و همین امر به باورپذیری مخاطب و شکلگیری سبک مستندگونه این سریال کمک کرده است.
استفاده مهمی که از شخصیتها -چه متضاد و چه مکمل- شده است، برای دیده شدن بیشتر سریال است و به شکلگیری شخصیت دکتر قریب نیز کمک کرده و بار روایت و سنگینی آن را به سایر شخصیتها تقسیم کرده است.