چکیده:
یک سازمان، فارغ از این که در چه کسب وکاری فعالیت میکند، با تامینکنندگان مختلفی که در حوزههای متفاوتی فعال هستند، مواجه است؛ اما مهم است که چگونه مطمین شود که آنها استانداردهای سازمانرا برآورده میسازند. شاید به کرات برای سازمانها و شرکتهای مختلف اتفاق افتاده باشد که با تامینکنندهای شروع به همکاری نماید و بعد از مدتی به این نتیجه برسد که انتخاب نادرستی داشته است. ممکن است تامینکنندهای قیمت پیشنهادی مناسبی ارایه کرده باشد، اما بعد از تحویل کالا مشخص گردد که استانداردهای کیفی پایینی را در خصوص کالای خریداری شده رعایت کرده و یا از نظر نحوه ارتباط و پاسخگویی ضعیف عمل نموده است. عدم تطابق میان نیازها و عرضه یک تامینکننده، میتواند منجر به ایجاد هزینههای اضافی، تاخیر و حتی آسیب به نام، اعتبار و برند یک سازمان شود. فعالیت خرید به عنوان یک قابلیت رقابتی، در واقع مهمترین فعالیت زنجیره تامین است. لذا با توجه به تنوع تامین کنندگان در حوزههای مختلف، لزوم ایجاد چارچوبی مدون جهت انتخاب بهینه تامین کننده اجتناب ناپذیر میباشد؛ بدیهی است که در صورت رعایت استانداردهای تعریف شده، شاهد تامین بهینه و البته قابل دفاع یک کالا یا خدمت خواهیم بود. شناسایی، ارزشیابی اولیه، انتخاب و ارزیابی عملکرد تامین کنندگان به عنوان ارکان اصلی مدیریت تامین کنندگان، یک فرآیند تصمیمگیری چند معیاره است که مشتمل بر معیارهای کیفی و کمی بوده و با گسترش روز افزون مبحث برون سپاری از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است. در این راستا به دنبال کاهش ریسک در زنجیره تامین بوده و از این طریق اهدافی چون بهبود و ارتقای سطح رضایت مشتریان و همکاران، بهینه سازی مدیریت موجودی و کاهش هزینهها را دنبال میکنیم. بدیهی است که در این میان نگرش به تامین کنندگان به عنوان اصلیترین ذی نفع بیرونی حوزه مدیریت داراییهای فیزیکی در یک سازمان خدماتی) غیرصنعتی (نیز از اهمیت و نقش انکارناپذیری برخوردار است.