چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری روانشناسی مثبتگرا در رابطه تمایزیافتگی و تنظیم شناختی هیجان با افسردگی بعد از زایمان در زنان نخستزا بود. این پژوهش از نظر هدف در زمره پژوهشهای بنیادی محسوب میشود و به لحاظ روش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه زنان بارداری اول بود که جهت مراقبتهای دوران بارداری به کلینیک زنان، بخش زنان و زایمان بیمارستان قائم شهر مشهد در بهار سال 1402 مراجعه نمودند. انتخاب نمونه در این پژوهش به شکل نمونهگیـری دردسترس بود و پژوهشگر، آزمودنیهای مورد نیـاز را از میان جامعه آماری انتخاب کرد. شایان ذکر است که حجم نمونه بر اساس پارامترهای محاسبه شده مدل، به تعداد 246 نفر بدست آمد. به دلیل ماهیت موضوع تحقیق، اطلاعات از طریق پرسشنامههای افسردگی بک، ویرایش دوم (1996)، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2010)، تمایزیافتگی اسکورن و اسمیت (2003) و روانشناسی مثبتگرا رجایی و همکارن (1390) جمع آوری شدند و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از معادلات ساختاری به روش تحلیل مسیر استفاده گردید و در کلیه تجزیه و تحلیلهای آماری این پژوهش از نرمافزار SPSS-26 و 24-Amos استفاده شد. نتایج نشان داد که روانشناسی مثبتگرا در رابطه تمایزیافتگی و تنظیم شناختی هیجان با افسردگی بعد از زایمان در زنان نخستزا نقش میانجیگری دارد (0. 05> P). همچنین بین تمایزیافتگی و تنظیم شناختی هیجان با افسردگی بعد از زایمان رابطه معناداری وجود دارد (0. 05> P) و بین تمایزیافتگی و تنظیم شناختی هیجان با روانشناسی مثبتگرا رابطه معناداری وجود دارد (0. 05> P). در ادامه نیز نتایج نشان داد که بین روانشناسی مثبتگرا با افسردگی بعد از زایمان در زنان نخستزا رابطه معناداری وجود دارد (0. 05> P).