خلاصه ماشینی:
"اما اگر اصل مشروعیت دموکراتیک را قبول کنیم و آن را در چهارچوبی قرار دهیم که من طرح کردم نتیجهای که به دست میآید این میشود که حداکثر دموکراسی مترادف حداکثر مشارکت مردم خواهد بود و میدانیم که هرچه میزان مشارکت مردم در امور سیاسی بیشتر باشد کمتر وکیل و نماینده وارد گود سیاستبازی میشود و گفته روسو در اینجا حجت است که هرشهروندی که نمایندهای را وکالتا به مجلس بفرستد در واقع از سهم حاکمیت خود سلب مالکیت میکند به نفع وکیل.
فکر نمیکنید که این نوع دموکراسی مورد نظر شما یعنی حکومت آزاد و بلاواسطه مستلزم بازآموزی و تغییر عادات مألوف شهروندانی خواهد بود که از همزیستی با سکنه یک شهر منظم و منتظم و قانونمدار راضی و سرافرازند و پرهیز دارند از اینکه به جمع«توده بیشکل»مردم بیثباتی demos که میان آنان اوباش بسیارند و میتوانند مسند حکومت را تصرف کنند(در زبانهای فرنگی به حکومت خردهپایان اوباش میگویند ochlocratie )و یا عوامفریبان سیاستباز سکان کشتی را در دست بگیرند (Politicocratie) ؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) آلن دوبنوا -برای جواب دادن به این سئوال باید برگردیم و برویم به سراغ مفهوم شهروند.
روشهائی را که ژنرال دوگل در زمان خودش کوشیده بود برای امر«مشارکت»مردم ترویج کند به نظر من و با اینکه این روشها از روی حسن نیت انتخاب شده بود ماهیت آنها دوپهلو و مبهم بود چرا که پیشبینی میزان مشارکت مردم در منافع یک عمل البته آسانتر است تا پیشبینی میزان مشارکت مردم در ضرر و زیان!علاوه بر این،این خطر هم وجود دارد که مشارکت در منافع به صورت محرکی روانی برای افزایش تولید به کار رود که در نتیجه رقابت بین افراد را باعث خواهد شد."