خلاصه ماشینی:
"نویسنده معتقد است،به دلیل این احساس نادرست،بسیاری از همکارانش اکنون«عملگرا»شدهاند و خیال میکنند وظیفهء مورخ این است که با عطف نظر به امروز،مسائل گذشته را تحلیل کند تا درک اخبار روزنامهها با خواندن تاریخ آسانتر شود،غافل از اینکه چنین روشی ناگزیر دیدگاه نگارنده و خواننده را به اعوجاج میکشاند و گذشته باید اصالتا با استفاده از روش علمی و کاربرد میزانهای دقیق حقیقتجویی مورد ارزیابی و تحقیق قرار گیرد.
»نویسندهء کتاب یکی از نخستین کسان در تاریخ میهنپرستی بود که کارش رونق گرفت،ولی مورخان میهنپرست بمراتب ورزیدهتر روزگاران بعدی نیز هنوز نتوانستهاند چیز زیادی بر روش وی بیفزایند،زیرا،به قول پروفسور جانسن،«او هرچه را به پیشبرد مقصودش کمک میکرد در نوشته میگنجانید،و هر چه را به نظر نمیرسید کمکی به آن باشد،خیلی ساده از قلم میانداخت»،و طرفه اینکه کار میهنپرستی را بدانجا رسانید که واقعهء تاریخی کانوسا3را اصلا حذف کرد.
اکنون میپرسیم آیا هیچ ارزشی آموزشی و تربیتی وجود دارد در آنگونه بررسی تاریخی که هدفش صرفا پی بردن به حقیقت فلان جنبهء گذشتهء است،و به هیچ وجه مدعی نیست که میخواهد درس درستکاری یا میهنپرستی به ما دهد یا زمینهای بسازد که اخبار روزنامههای صبح را بهتر بفهمیم و چنین کاری را با سرشت و مقصود خود بیگانه میداند(هرچند ممکن است غیر مستقیم و بهطور عارضی چنین تأثیرهایی نیز داشته باشد)؟به اعتقاد من،پاسخ این پرسش مؤکدا مثبت است.
تدریس تاریخ در مدارس از نظر تعلیم و تربیت در وضعی بمراتب سالمتر خواهد بود اگر اوقاتی که با کوششهای ناشیانه در مدرسههای(به اصطلاح)«پیشرو»بر سر این تلف میشود که از تاریخ بخواهند زمینه و توضیحی برای اخبار روزنامههای صبح فراهم آورد،مصروف القای آنگونه حس نقادی در شاگردان گردد که بررسی علمی تاریخ از اول قرار بوده آن را در آدمی پرورش دهد."