خلاصه ماشینی:
"سر این نکته مگر شمع برآرد به زبان ورنه پروانه ندارد به جهان پروائی این هم از عجایب عصر مغول است که یک کاشی به آن مقام میرسد که حاکم روم میشود: هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت زان میان پروانه را در اضطراب انداختی و بالاتر از آن حالات عجیب این آدم است،مردی که در عین حکومت روم،هم با مولوی مجلس سماع دارد،و هم دخترش در آن مجلس شرکت میکند،هم برای شیخ فخر الدین عراقی خانقاه میسازد،و مجلس مشاعرهای راه میاندازد که خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوان،و ملک افتخار الدین زوزنی،و مجد الدین همگر در آن شرکت دارند و سعدی و امامی هروی را هم به معارضه میطلبند و شعر مشترک میگویند-که خود عالمی دیگر دارد.
کنگره اوترخت یک«طرفدار»هم داشت،و آن در واقع نامش طرفدار65بود که از داکا آمده بود و در تأثیر فرهنگ ناتا66در معارف صوفیانه بنگال سخن گفت و از علاء الدین شیرازی و افکار او بحث به میان کشید و در آخر کار هم گفت که کلمه«قلندر»یک کلمه سانسکریت است که به زبان فارسی وارد شده.
حالا متوجه میشویم که همت مردانه آن بانوی انگلیسی که کل ماترک خود را وقف چنین کاری کرده است،تا چه حد برای ما شرقیها اهمیت حیاتی-از جهت فرهنگ داشته-و عجب آنست که حتی نام این زن را هم در جائی ثبت نکردهایم81 نه هرکو زن بود نامرد باشد زن،آن مرد است،کو بیدرد باشد بسا رعنا زنا،کو شیر مرد است بسا مردا که با زن در نورد است82 در حقیقت،پانزدهمین کنگرهء تحقیقات عربیشناسان و اسلامشناسان که در اوترخت فرهم آمد،زائیده و ولیده همان کنگرهء بزرگ شرقشناسی است که امسال سی و سومین دورهء آن در تورنتو تشکیل شد."