چکیده:
اندیشمندان حوزهء ارتباطات با طرح مقولهء فرهنگ در کنار ارتباطات،از منظرهای مختلف موضوع''فرهنگ و ارتباطات‘‘را مورد بررسی قرار دادهاند.مکتب مطالعات فرهنگی و انتقادی،مکتب فرهنگ تودهای،مکاتب مردمشناسی،مکاتب فلسفی،مکاتب زبانشناسی و مکاتب روزنامهنگاری،علوم انسانی و هنر از جمله مکاتب مطرح در این زمینهاند.نگاهی انتقادی به مکاتب موجود نشان میدهد که موضوعاتی مانند دین،معنویت و... در این مکاتب آنگونه که باید مطرح نشده است.همچنین توجه به چالشهای پیشرو در حوزه''فرهنگ و ارتباطات‘‘در سطح جهانی و نیز در سطح ملی،ضرورت شکلدهی نگاهی جدید با ویژگی بومی و اسلامی را در این زمینه دو چندان میکند.
خلاصه ماشینی:
"آنها به دنبال روشهایی بودند تا ارتباطات را با صنایع فرهنگی-که محصول کار جوامع صنعتی امروزی در بخش فرهنگ است-مورد مطالعه قرار دهند.
بنابراین،آنچه که امروزه با عنوان''مطالعات فرهنگی‘‘در انگلستان و یا سایر کشورها مطرح است،به رغم اینکه فرهنگ را به صورت عمومی و کلی مطالعه میکند،اما عمدهء توجه آن به صنایع فرهنگی است.
این مکتب به عنوان حوزهء مطالعات میان فرهنگی به کشورهای دیگری نیز رسوخ پیدا کرد که اساسا این مشکلات را نداشتند.
4. مکاتب فلسفی یکی دیگر از مکاتب مطرح که موضوع فرهنگ و ارتباطات را مورد مطالعه قرار داده است، متعلق به استادان و پژوهشگرانی است که گرایش فلسفی داشتند.
در سنت اثباتگرایی نیز که بسیاری از پژوهشهای فرهنگ و ارتباطات در چارچوب آن صورت گرفته است به زبان به مثابهء یک ساختار نمادین که وجود خارجی ندارد و از آن برای بازنمایاندن یا جانشینی اشیاء استفاده میشود نگریسته میشود.
متأسفانه یا خوشبختانه تا حد زیادی این مکاتب به همین شکل به کشورهای غیرغربی و اسلامی رسوخ پیدا کرده است و همانجا متوقف گردیده است،غیر از ایران که به واسطهء انقلاب اسلامی ما متوجه شدیم که زیرساختهای فرهنگ سنتی نقش خیلی بزرگی در بسیج مردمی در انقلاب و نیز بعد از انقلاب و در جریان جنگ تحمیلی داشت.
معدود مباحثی نیز که به اسم دین مطرح میشد مربوط به برخی موضوعات جزئی مثل رابطهء رسانهها و کلیسا بود و هیچگاه دین به عنوان یک راه و روش زندگی که در فرهنگ و ارتباطات مؤثر باشد مورد مطالعه قرار نمیگرفت."