چکیده:
در کتاب حدیثهای خیالی در مجمع البیان و … ادعا شده که برخی از اقوال طبرسی در تفسیر مجمع البیان به ابوجعفر، امام باقر (ع) نسبت داده شده و منشا اشتباه، نقل شیخ طوسی از تفسیر طبرسی در تفسیر خود، التبیان بوده است.
این نوشته در صدد است تا به بیست اشکال نویسنده پاسخ گوید و به اثبات رساند که اشتباهی در نقل رخ نداده و مقصود از ابوجعفر در این موارد بیست گانه امام باقر علیه السلام است، نه ابوجعفر طبرسی.
خلاصه ماشینی:
"2. آمدن نام ائمه علیهم السلام در ردیف سایر مفسران در تفسیر التبیان(باهر انگیزهای که بودهباشد)امری انکارناپذیر است،و کافی بود که مؤلف محترم،جلد اول تفسیر التبیان را ورقبزند تا نادرست و خیالی بودن این ادعا برایش آشکار شود؛به طور نمونه در ذیل آیه:{/لا ینالعهدی الظالمین/}{o8o}آمده: و المراد بالعهد هاهنا فیه خلاف،قال السدی و اختاره الجبائی:انه أراد النبوة و قال مجاهد:هو الامامة و هو المروی عن«ابی جعفر و ابی عبد الله علیه السلام»قالوا:لا یکون الظالم اماما و قال أبوحذیفة:لا اتخذ اماما ضالا فی الدنیا.
و قول ابی جعفر علیه السلامرا در یک گروه دانسته است و تفاوت ماهوی میان آنها ندیده است و از سوی دیگر مختارطبری با قول قتاده را یکی دانسته و عرب را به محمد صلی الله علیه و اله و اصحاب او تفسیر نموده است،چراکه طبری گمانش آن بوده که عرب عام است و شامل مشرکین هم میشود،لذا مختار خود رابر قول قتاده ترجیح داد،ولی شیخ طوسی به سیاق آیات پیشین-که یهود مشرکین(یعنی اهلمکه)را از پیامبر و یارانش هدایت یافتهتر میدانستند-مراد از عرب را به مسلمانان،یعنیپیامبر و اصحابش تفسیر میکند تا توهم طبری را نیز پاسخ داده باشد.
اما اینکه به شیخطوسی نسبت تسامح در نقل قول طبری داده و میگوید:شیخ گفته است که«و زاد فیه و آله»درحالیکه طبری«اصحاب»را افزوده است،سرچشمه این نسبت تسامح از آنجاست که نویسنده کتاب احادیث خیالی،پیشاپیش نتیجه گرفته بوده که مراد از ابو جعفر همان طبریاست،درحالیکه اگر ذهن ایشان از این نتیجه خیالی خالی میبود و در میان جوامع تفسیری وروایی کنکاشی مینمود،ملاحظه میکرد که از ابو جعفر امام باقر علیه السلام روایت شده است کهناس را تفسیر به آل محمد نموده است: عن ابی جعفر علیه السلام فی قول الله تعالی:ام یحسدون الناس..."