چکیده:
در بخش نخست این مقاله به امکان، چونان جهت قضیه در کلام ارسطو اشاره شد. سپس به
آرای منطقدانان مسلمان پرداختیم. در سخنان دانشمندان مسلمان، چهار معنا برای امکان
بازشناخته شده است. در بخش بعد، امکان در فلسفه را کاویده و چند بحث فلسفی دربارة
آن را طرح کردهایم؛ از جمله: امکان، ملاک احتیاج به علتـ و وجودی یا عدمی بودن
آن؛ آن گاه دلایل هر قول را آوردهایم و پس از پذیرش وجودی بودن امکان، نحوه وجود
امکان بررسی شده است. در این بحث، سه دیدگاه مطرح است: معقول اول بودن امکان؛ معقول
ثانی منطقی بودن و یا معقول ثانی فلسفی بودن آن.
خلاصه ماشینی:
"ولی در سخنان بعضی از منطقدانان و فیلسوفان این که شرط امکان یک امر، موجود نبودن در زمان حال باشد، به شدت رد شده است؛ به این بیان که اگر موجود بودن در زمان حال باعث واجب شدن و خروج از ممکن بودن شود، موجود نبودن در زمان حال نیز موجب امتناع و خروج از ممکن بودن خواهد شد (ابن سینا، منطق المشرقیین، 73؛ همو، النجاه، 19؛ ساوی، البصائر النصیریه، 111؛ سهروردی، منطق التلویحات، 29).
با توجه به سخنان منطقدانان مسلمان میتوان این سخن ارسطو را که لازمة امکان یک امر، سلب امتناع و سلب وجوب از آن امر است (النص الکامل لمنطق ارسطو، 1/150) بر امکان خاص یا خاصی تطبیق داد، و این که گاه ارسطو امکان را بر امری اطلاق میکند که شأنیت انجام کاری را دارد میتوان آن را بر امکان استقبالی تطبیق کرد.
ملاصدرا این قول و ادله آن را نقد میکند و معتقد است گرچه اشیا به امکان و امثال آن متصف میشوند (امکان مثلا اتصاف خارجی دارد) ولی اتصاف خارجی لزوما به معنای عینیت داشتن و زاید بر ماهیت بودن این امور نیست ( اسفار، 1/179 ـ 180، با تلخیص).
ملاصدرا نظر شیخ اشراق را نقد میکند و میگوید: «قیاس کردن امکان، امتناع، و نظایر اینها با کلیت و جزئیت و نظایر آنها قیاس ناموجه و بدون جامع است؛ چرا که مصداق اتصاف اشیا به امور منطقی [مانند کلیت و جزئیت] چیزی جز نحوه وجود ذهنی آنها نیست، برخلاف مصداق اتصاف اشیا به اوصافی که در فلسفه مطرحاند [مانند امکان، امتناع و نظایر آنها]؛ چرا که مصداق اتصاف به اوصاف فلسفی گاهی بر حسب حال ماهیت است در خارج؛ گرچه ظرف تحقق هر دو دسته اوصاف [منطقی و فلسفی] فقط ذهن است» (اسفار، 1/181)."