خلاصه ماشینی:
"چاتمن در مقدمه توضیح داده که گفتوگوی مفصلی با آنتونیونی داشته و بخشهایی از آن را برای چاپ در فیلم کامنت، انتخاب کرده است.
نمیخواستم با یک دیدگاه شروع کنم و بعد برای تماشاگران شرح و تفصیل بدهم که این عقیدهی من است و قصد دارد که چنین و چنان بگویم.
چاتمن:آیا فیلم"خاطرات یک عشق"از نوع قصههایی که در دههی شصت روایت کردی،به اجتماع شبیهتر نیست؟ آنتونیونی:کاری که تو داری میکنی ارایه یک تحلیل منتقدانه و پرسیدن نظر من دربارهی آن است،ولی برای من پاسخگویی به این سؤالات،دشوار است،چون من به زحمت میتوانم فیلمهایم را از موضعی انتقادی داوری کنم.
آنتونیونی:من این ایده را برای تشخیص هویت یک زن،از سالها پیش (به تصویر صفحه مراجعه شود) پسری که از بالا نگاه میکند رم فرو رفته در پسمانده کپههای زبالهء چندرنگ انباشته در گوشههای خیابان یک سرخوشی انتزاعی،یک یورش بصری که پیشترها هرگز به چشم نیامده.
آیا شیوهی تو این بود که فیلمنامه را بنویسی و بعد بخشهایی از آن را هنگام فیلمبرداری یا تدوین حذف کنی؟ آنتونیونی:بله.
چاتمن:این نما دربارهی چه بود؟ آنتونیونی:شخصیت اول فیلم در حال رفتن به سمت بالابر انتهای تونل بود.
چاتمن:شنیدهام که در صدد رنگی کردن ماجرا هستی؟ آنتونیونی:بهمحض اینکه وقت داشته باشم میخواهم امتحانش کنم.
یادت هست که فیلم دربارهی پول بود؟و چیزی که من از خودم به خاطر میآورم این است که در آن زمان آهی در بساط نداشتمو این نکته خیلی اهمیت دارد،چون من به داستان از زاویهای مشخص نگاه کردم."