خلاصه ماشینی:
"آن پنج نفر نیز طی اعلامیهای و علیرغم اعتقاد به اینکه«کمیتهء مرکزی تصمیم غیر عادلانهای در مورد آنها اتخاذ کرده بود»،چون میدیدند که«دشمنان و مخالفین نهضت ملی که در انتظار فرصت مناسبی برای درهم شکستن صفوف متحد[آنان]بودند،درصدد برآمدند از این وضع سوء استفاده کنند»ضمن بهرهگیری از حسن تفاهمی که در کمیتهء مرکزی به وجود آمده بود و تصمیم قطعی را به کنگره محول ساخته بود،وافاداریشان را «نسبت به حزب پرافتخار و ایدهال مقدس ملی و اجتماعی خود»ابراز نموده و«همهء هممسلکان دلیر خود را به حفظ آرامش و اطاعت از دیسیپلین و مقررات حزبی»دعوت کردند23.
حتی دفاع از نهضت ملی صنعت نفت و مصدق که مهمترین رکن برنامهء سیاسی خداپرستان سوسیالیست است تابع این رادیکالیسم قرار میگیرد و از مردم خواسته میشود که«حمایت از دکتر مصدق را در جهتی تعقیب کنند که خواستهای اجتماعی آنان را در برداشته باشد و بیش از پیش راه را برای در هم شکستن اساس فئودال-بورژوازی هموار سازد»54.
در نتیجه حاصل یک دهه فعالیت و ازخودگذشتگی و گرد هم آوردن دهها کادر سیاسی که از نظر «اخلاقی»کمترین ضعفی را به خود روا نمیداشتند،عملا از سویی تضعیف یکی از مهمترین احزاب تشکیلدهندهء جبههء ملی بود آن هم در بحرانیترین لحظات زندگی این نهضت و از سوی دیگر به هدر رفتن نیرو و انرژی و خلوص نیت هزاران عضو نهضت برای به انجام رساندن برنامههای انقلابی که ممئنا زمینهء اجتماعی نداشت و تنها به این درد خورد که توجیهی شود برای عناصر بینابینی نهضت که از نگرانی رادیکالیسم جنبش،به جبههء مخالف بپیوندند."