خلاصه ماشینی:
"کرمر تحت عنوان احیای فرهنگی در عهد آل بویه،انسانگرایی در عصر انسان اسلامی نیز یکی دیگر از تلاشهایی است که در اواخر قرن حاضر برای شناخت فرهنگ و تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری به عمل آمده است.
مطالعه این اثر این سؤالات را به ذهن متبادر میکند:چرا کرمر قرن چهارم را«عصر رنسانس اسلامی»دانسته است؟احیای فرهنگی در این قرن معلول چه عواملی بوده است؟چه نسبتی است میان شکوفایی تمدن اسلامی با حکومت آل بویه؟و نیز چه نسبتی است میان مذهب پادشاهان آل بویه(تشیع) با انسانگرایی و رشد و گسترش تمدن اسلامی؟از دید کرمر حکومت آل بویه واجد چه ویژگیها و وجوه تمایزی نسبت به حکومتهای دیگر بوده است؟کرمر در فصل نخست کتاب خود دو مقوله را کاملا برجسته میسازد.
حکام بویهی علیرغم اعتقاد راسخ به تشیع هیچگاه در اعتقاد خود تعصب نمیورزیدند بلکه میدان را برای ارباب عقاید گوناگون باز گذاشته بودند تا همگان آزادانه به ابراز عقاید و افکار خود بپردازند تا در سایه تسامح فکری حاکم بر جامعه زمینه رشد و اعتلای علم و دانش هرچه بیشتر فراهم آید در این صورت مسلما افکار متکی بر عقل و استدلال بر افکار موهوم و غیرعقلانی چیرگی مییافت.
»(ص 311) اوج تسامح فکری آل بویه در دوران حکومت عضد الدوله بر بغداد تجلی و بروز یافته است.
در ستایش از چنین تسامح و تساهلی که در دوران حکومت آل بویه رواج یافت و در عصر عضد الدوله به اوج رسید،نمیتوان بهتر از ابو سلیمان سجستانی سخنی بر زبان آورد."