چکیده:
جستجو در معانی عمیقتر دانش،ویژگیهای ذاتی داده شده به«دانش»اما رؤیتنشدهی آن را مرئی ساخته است.آنچه به واسطهی تلاش فکری عدهای از اندیشمندان حاصل شده است،حکایت از آن دارد که میبایست خود را از دایرهی تنگ و محدود نگرش حاکم بر«دانش»در عصر اطلاعات خارج ساخته،بیش از پیش به عناصر به حاشیه رانده شده و از حقوق خود ساقط شدهی «دانش»و«آگاهی»خود توجه نشان دهیم و گسترهی وسیعتری را با تأمل در معانی ژرفتر «دانش»جستجو کنیم؛گسترهای که احتمالا در آن،انسان به داوری متواضعانهتری از نقش «دانش نظری»و«دانش فنی»در دانایی خود دست خواهد یافت و بسیاری از جنبههای مغفول، مطرود و چهبسا اسرارآمیز آن را آشکار خواهد ساخت.با اتخاذ این رویکرد،کانون توجه خود را به بررسی نظریههایی معطوف میکنیم که به این روشناندیشی دربارهی«دانش»یاری رسانده اند تا از رهگذر آن اهداف تحقیق را در قلمرو تعلیم و تربیت تحقق بخشیم.با اهمیت یافتن نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در تعلیم و تربیت،وجدی شدن مباحث مرتبط با آن،سودمند است اگر تدقیق و تامل محسوستری در خصوص وجوه فراموششدهی دانایی صورت پذیرد.بر این اساس،تعلیم و تربیت برای مواجههی آگاهانه با چالشهای پیش رو،نیازمند آن است که ضمن رهایی از نگاه کاهشگرایانه به دانش،طلب دانایی را در دستورکار قرار دهد بدون آنکه خود را به دانش نظری و دانش مهارتی اطلاعاتی محدود سازد.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق در پی آن است که استمرار پیامد اطلاعاتی شدن دانش را در چشمانداز روشنگریهای نوع دوم مورد پیگیری قرار داده،به لحاظ نظری،امکان استنتاج دلالتهایی برای نقش تعلیم و تربیت در جامعهی اطلاعاتی(مفروض)را مورد بررسی قرار دهد.
این اقدام از آن جهت صورت میگیرد تا معیارهایی که این ساختارهای نظری برای برجسته کردن نقش اطلاعات و دانش در جوامع کنونی و تمایز آن از سایر انواع به کار میبرند،نشان داده شود.
وجه مشخصهی این عصر-یعنی فنّاوری اطلاعات و ارتباطات-بیانگر آن است که مسئلهی تولید و انتقال دانش1در دنیای کنونی به پدیدهای جداییناپذیر از حیات انسانی بدل شده است؛تا جائی که حتی میثاقنامههای بین المللی،دولتها را متعهد به استقرار جامعهای میسازند که با برجسته کردن نقش دانش و اطلاعات(جامعهی اطلاعاتی)به کار تولید،توزیع و تبادل اطلاعات اشتغال خواهند داشت و تحقق آن را برای خود و نسلهای آینده،امری لازم میدانند.
حال اگر سخن گیدنز را در کنار سخن بل قرار دهیم چه خصیصهای رخ خواهد نمود؟پیشتر بیان شد در نظریهی«جامعهی پسا-صنعتی»بل که البته بعدها به«جامعهی اطلاعاتی»تغییر نام داد(وبستر، 3831:ص 801)،«دانش نظری»به واسطهی قابلیت ضابطهمند شدن شکل پذیرفته شده و معتر دانش است که مبنای نوآوریهای فنّاورانه قرار گرفته است،این دانش که بیشترین کامیابی را در همراه ساختن شرایط فنّاورانه نوین در راستای عرضهی خود به عنوان دانش قابلاعتنا تحصیل نموده است،همان دانشی است که سطوح بالا و بالاتری از اعتماد را نیز با توجه به نظریهی گیدنز در جوامع مدرن به خود اختصاص داده است.