چکیده:
اصطلاح یوتوپیا (Utopia) معادل آرمانشهر یا به تعبیر برخی نویسندگان «خوبستان»، نخستین بار توسط تامس مور، نویسنده و فیلسوف شهیر انگلیسی، در فاصلة سالهای 1515 و 1516 میلادی ساخته و به کار گرفته شد و به جامعهای اطلاق گردید که اصول و مبانی آن بر پایة نظامی عقلانی و آرمان خواهانه استوار بود. اگرچه این واژه محصول قرن شانزدهم است، اما خاستگاه زمانی اندیشة آرمانشهری و مدینة فاضله پنج قرن قبل از میلاد است. افلاطون، متفکر یونانی، در کتاب جمهور خود، اولین کسی است که این چنین جامعة ایدهآلی را به تصویر کشیده است. آنچه در اثر افلاطون بیش از همه جلوه میکند، مسألة عدل و عدالت محوری جامعة خیالی اوست که در رأس آن، پادشاه ـ فیلسوف قرار دارد و تقریبا در تمامی ده بخش کتاب به چشم میخورد. پس از افلاطون، اندیشمندان ملل مختلف به گونهای گرایش به شهر آرمانی را در آثار و نوشتههای خود نشان دادند و توصیفات متعددی از ویژگیهای آن بیان کردند. در میان فلاسفة ایرانی، فارابی در کتاب آرای اهل مدینه فاضله، شهر خیالی روحانی خود را با تأکید بر اصول فلسفی مطرح کرد و پس از او، حکیم اشراقی، شیخ شهاب الدین سهروردی ـ که دید فلسفی او همسو با تفکر فلسفی اشراقی افلاطون بود ـ با خلق اصطلاح «ناکجا آباد»، تصویری از دنیای مطلوب خود به دست داد. تفاوت آشکاری که در مدینههای فاضله و آرمانشهرهای فلاسفة مختلف وجود دارد جنبة زمینی یا روحانی آنهاست. یوتوپیای مور، با آنکه صبغهای دینی دارد، اما اصول جامعة کمونیستی بر آن حاکم است. مدینة فاضلة فارابی با اتکا احکام شریعت بیشتر رنگ فلسفی دارد و کلی گویی در آن اصلی اساسی است و … .با جستجو در آثار و کلمات ائمة هدی و معصومان( درمییابیم که نوعی خاص از آرمانشهر ملموس و دینی، متکی بر آموزههای قرآنی و اسلامی در اندیشة آنان وجود دارد که همه چیز در آن کاملا روشن و زلال و بدون هیچگونه ابهامی مشخص شده است و کاملا رنگ الهی و فرابشری دارد. به تعبیری دیگر، جامعة آرمانی اسلامی از پیوند ملک و ملکوت شکل میگیرد و خدایی سمیع، بصیر و علیم و در عین حال، رؤوف، رحیم و مجیب در رأس آن است. این جامعه در سخنان همة معصومان دین، از جمله در ادعیه، خطب و کلمات حضرت صدیقة کبرا( به روشنی ترسیم شده است. در این جستار، برآنیم که این جامعة آرمانی را، به وضوح و روشنی و با ذکر تمام جزئیات و ویژگیهای آن، با استناد به سخنان این بانوی بزرگ معرفی نماییم.
خلاصه ماشینی:
افلاطون نیز در کتاب جمهور در مورد این شهر آرمانی یک جا چنین شهری را زاییدة تصورات خود میداند (ص115) و جایی دیگر به صراحت میگوید: «گمان نمیکنم که چنین شهری در هیچ نقطة جهان وجود داشته باشد… شاید نمونة آن در آسمان موجود باشد تا هر کس بخواهد، بتواند آن را مشاهده کند و در استقرار حکومت نفس خود از آن سرمشق گیرد.
در میان شعرای آرمانگرای ایرانی نیز نظامی، معتقد به پادشاه ـ فیلسوف برای جامعة آرمانی است و در شرفنامه، در ضمن بیان داستان اسکندر، او را پادشاه ـ فیلسوف ـ پیامبر مینامد: در آن حیرتآباد بییاوران زدم قرعه بر نام نامآوران هر آیینه کز خاطرش تافتم خیال سکندر درو یافتم مبین سرسری سوی آن شهریار که هم تیغ زن بود و هم تاجدار گروهیش خوانند صاحب سریر ولایت ستان بلکه آفاقگیر گروهی ز دیوان دستور او به حکمت نوشتند منشور او گروهی ز پاکی و دینپروری پذیرا شدندش به پیغمبری من از هر سه دانه که دانا فشاند درختی برومند خواهم نشاند نخستین در پادشایی زنم دم از کار کشور خدایی زنم ز حکمت برآرایم آنگه سخن کنم تازه تاریخهای کهن به پیغمبری کوبم آنگه درش که خواند خدا نیز پیغمبرش سه در ساختم هر دری کان گنج جداگانه بر هر دری برده رنج 1 نکتة قابل توجه آنکه این پادشاه ـ فیلسوف از تأییدات آسمانی مدد میگیرد و مرتبط با عالم معناست.
رأس هرم قدرت در جامعة آرمانی حضرت زهرا( پروردگار مقتدر واحد است و پس از او، پیامبر( به عنوان رهبر جامعه و منسوب از طرف قادر مطلق و سپس امام ـ رهبر، به ترتیب بر این جامعه ریاست الهی میکنند و مجری احکام مقدس آسمانی هستند.