چکیده:
نویسنده در این مقاله در پی آن است که خاستگاه اسناد را در منابع اسلامی شناسایی کند و دریابد که ذکر سلسله راویان در کتب سیره و تاریخ برگرفته از چیست. به نظر نویسنده، خاستگاه اسناد و ذکر سلسله راویان در سنت اسلامی برگرفته از متون یهودی است و با ذکر دلایل و شواهدی درصدد اثبات مدعای خویش است.
خلاصه ماشینی:
3 تصور این که ابناسحاق این اسناد را جعلی میدانسته، نادرست است، اما شاید بتوان فرض کرد که نگرش او در باب ابیات و اشعار فراوانی که در کتابش گنجانیده، 4 مشابه با نگرشی است که توسیدید نسبت به خطابههای منسوب به افسرانش اتخاذ کرده است.
مطمئنا تلاش برخی برای مستندسازی این داستانهای متداول از سیرة پیامبر یا حتی تغییر آنها با ارجاع به منابعشان، پیشتر از ابناسحاق آغاز شده بوده، اما در عصری که وی به تهیه و تنظیم مطالب خود میپرداخته، این تلاشها همچنان در حال انجام بوده است.
به علاوه، برخلاف تصور کایتانی، استفاده از اسناد گروهی که در آن، اسامی همه راویان که قصة در اصل واحدی را نقل کردهاند، در آغاز داستان قرار داده شده است، ویژگی سبک ابناسحاق نیست.
Ignaz Goldziher, "Neue Materialien zur Litterature des Überlieferungswesens bei denMuhammedanern", ZDMG 50 (1896), 474, که آن هم درباب حدیث إفک است Caetani, Annali, I, 34, § 14, n.
با تمام این احوال، چندان مهم نیست که دیدگاه شخصی عروة در باب اسناد چه بوده است.
مهم آن است که دریابیم آیا در میان نسل مدونان درسخوانده حدیث ـ که پیش از زهری آمدهاند ـ اسناد متداول بوده یا نه؟ بهگمان شخصی من، تردید در این امر جا دارد.
درست است که امروزه منقولات اندکی از «تعالیم شفاهی» با سلسلة اسانید کامل بر جا مانده است، اما در متون تلمودی تعداد فراوانی از این گونه سلسله اسانید را میتوان یافت که رجال آن اقوال راویان پیشین را بازگو میکنند.