چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان دانش فرا شناخت اخلاقی با استدلال و رفتار اخلاقی در میان دانش آموزان سال سوم راهنمایی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، 140 دانش آموز پایه سوم مدارس راهنمایی شهر تهران هستند که به روش تصادفی انتخاب شدند. نتایج آشکار ساخت که میان فرا شناخت اخلاقی و استدلال و رفتار اخلاقی و میان استدلال اخلاقی و رفتار اخلاقی رابطه ای معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از میان طبقات فرا اخلاق، طبقه شخص بهترین پیش بینی کننده استدلال و رفتار اخلاقی دانش آموزان است.
خلاصه ماشینی:
Turiel Smetana سوانسون و هیل(1993)پژوهشی را در مورد 139 دانشآموز پایههای هفتم،نهم و دوازدهم تحصیلی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که میان فراشناخت اخلاقی با استدلال اخلاقی و رفتار اخلاقی رابطهای معنادار وجود دارد.
همچنین به نظر میرسد افرادی که از فرااخلاق(فراشناخت اخلاقی)بالایی برخوردارند،با توجه به اطلاعات بسیاری که در زمینهء ویژگیهای افراد اخلاقی و ویژگیهای شناختی خویش و راهبردهای متنوعی که برای حل مسائل خود دارند،احتمال بیشتری دارد که از ناهمخوانی استدلالهایشان آگاه شوند و برای رفع آن اقدام کنند.
این یافته مطابق است با نتایج پژوهش سوانسون و هیل(1993)که رابطه معناداری میان فرااخلاق و رفتار اخلاقی به دست آوردند.
همچنین نتایج این پژوهش با یافتههای این تحقیقات ناهمخوان بود:هارت شورن و می(1928-1930)در زمینهء رابطهء دانش اخلاقی و تقلب،آزمایش میلگرام(1963)در مورد میزان اطاعت از مراجع قدرت و پژوهش جنیدی(1378)در مورد نوجوانان بزهکار و سطح قضاوت اخلاقی،آنان به این نتیجه دست یافتند که رابطهای میان استدلال اخلاقی و رفتار اخلاقی وجود ندارد.
یکی از عواملی که موجب شده است بعضی از تحقیقات از قبیل پژوهشهای هارت شورن و می(1928-1930)،آزمایش میلگرام(1963)و آزمایش تقسیم شکلات دامون (1977 به نقل از توریل و استمتا،1984)،رابطهای میان رفتار اخلاقی و قضاوت اخلاقی به دست نیاورند،احتمالا این مسئله است که این پژوهشها،رفتارآزمودنی را در یک موقعیت مطالعه کرده و برچسب اخلاقی یا غیر اخلاقی به آن زدهاند،درحالیکه اگر رفتار آزمودنی چندبار و در موقعیتهای طبیعی مورد مشاهده قرار میگرفت،شاید نتایج، رابطهای را میان رفتار و استدلال اخلاقی نشان میدادند.