خلاصه ماشینی:
"اما جان کلام همان است که ابو مسلم نیت میکند که اگر به کشتن شیر توفیق یابد صاحب خروج است،و نه تنها بدین کار موفق میشود،بلکه خرمای نیم خوردهء رسول اکرم و زایندهء علم لدنی نیز بدو میرسد و مولای متقیان نیز کمر وی را(به رسم ارباب فتوت)میبندند و مانند بسیاری موارد دیگر که پیش و پس از این واقعه یاد شده است،صاحب خروج هفتاد و دوم بودن وی تأیید میشود.
بدو گفت آن صمصامهء معروف همین است؟و عمر و پاسخ داد:یا امیر المؤمنین باید این شمشیر را بازویی چون بازوی عمرو کارفرماید تا کاری از آن ساخته شود!60 عنترة بن شداد العبسی پهلوان نامدار عرب،که شرح جنگلها و دلیریهایش داستانی سخت دراز(بیش از پنج هزار صفحه)پدید آورده است،در آغاز کار خویش شمشیری بدست میآورد که آن را«ظامی»میگفتهاند.
بخش نخست به اهتمام آقای اقبال یغمایی در تهران بدون دقت و تصحیح لازم و بی تاریخ،ظاهرا در سال 1355 خورشیدی چاپ شده و انتشار یافته است(و از این پس بخش مذکور را به نام چاپ تهران خواهیم کرد): «خردک دست امیر را گرفته برخاست و شروع کرد که این نوچه ارادهء آن کرده که شروع در خارجی کشی کند و به من تبری فرموده به وزن سی من،و حکایت ساختن تبر و صیقل و دسته،تمام را باز گفت.
(68)-در یکی دیگر از نسخههای پاکستان،به شمارهء 1465/890 برای پدیدار شدن دستهء تبر نیز داستانی شبیه داستان پیدا شدن فولاد آن آمده و گفته شده است از میان صندوقچه پارچهء چوبی بیرون میآید که از کشتی حضرت نوح است و بزرگان گفتهاند که این چوب دستهء تبر صاحب خروج میباشد."