خلاصه ماشینی:
"درک این قلم از تاریخ تحولات سیاسی-اجتماعی دو سده اخیر،بر این مفروضه استوار است که این سرزمین از یک بحران چند لایه و پیوستهء ساختاری در عذاب بوده است؛بحرانی که بسیاری از فرصتهای سیاسی،اجتماعی و فرهنگی را در جهت مدلسازیهای ملی و نظاممندی هویتی حرام کرده است.
تأثیرات متفاوتی که محیطهای مجزا در شخصیت روحی-رفتار و تربیت اجتماعی-ذهنی ساکنین خود القا و ایجاد کرده،نوعی تفاوت و گاه تعارضی را در شیوه و کیفیت زندگی اجتماعی و آداب قبیلهای،هنجارها،تجربیات و ارزشهای عشیرهای بوجود آورده است که در گذارههای ذیل تجلی پیدا کرده است: بیگانگی روحی-عاطفی و تفاوت فرهنگی-رفتاری ساکنان محیطهای تفکیک شده با یکدیگر،مثلا قندهار بابامیان،هرات و پکتیا،بدخشان و فاریاب؛ تشدید روحیه درونگرایی قومی-محیطی میان ساکنان مناطق مجزا و مختلف؛ احساس ناامنی متقابل از جانب ساکنین محیطهای بیگانه و پیرامون؛گسترش و تداوم بیاعتمادی در نتیجهء عدم تشابه خصلتهای محیطی و فقدان روابط متقابل بین-قومی؛و کنش و واکنش در مقابل هنجارها و نمادها و ارزشهای اجتماعی-فرهنگی قبیلهء بیگانه.
در افغانستان دو زبان اصلی و رسمی وجود دارد که به مثابه دو معیار تفکیک فرهنگی در عرصه ملی نقش ایفا کردهاند:"پشتو"زبانی است که قوم پشتون را از سایر اقوام متمایز می کند و عنصر مهم پیوستگی فرهنگی-قومی و عامل مؤثر تمایز و تفوق سیاسی جامعه پشتون قرار گرفته است.
علاوه بر زبانهای یاد شده،به تعداد گونههای قومی، گونههای زبانی و لهجههای محلی نیز در افغانستان وجود دارد:ازبکی،ترکمی، ایماقی،قرقیزی،پشهای،نورستانی و بیش از پنجاه زبان و لهجهء دیگر در میان اقوام و طوایف مختلف کشور رایج است که به تعداد دارندگان این زبانها،گاهی تعلق و حتی تعصب نیز،گسترده شده است."