چکیده:
فهم آیات صفات الهی به مثابه بخش مهمی از متشابهات قرآنی در باور بیشتر اندیشمندان،از عرصههای پر چالش مذاهب اسلامی است.در این نوشتار در راستای بررسی دقیقتر این موضوع،ضمن نقد تقسیم رایج،از دو رویکرد کلی با عنوان ظاهرگرا و عقلگرا یاد شده و رویکردهای تنزیهی-تفویضی و تشبیهی-تجسیمی در ذیل رویکرد کلی ظاهرگرا و سه رویکرد اعتزالی،اشعری و امامی در ذیل رویکرد کلی عقلگرا معرفی شده است.
Understanding the Divine Attributes as a significant part of the ambiguous verses of the Qur'an is، according to most thinkers، among the most challenging issues of the Islamic schools of thought. In order to delve into this issue، the present article makes a critical review of the current division، while touching upon the two general approaches as externalist and rationalist and introducing the approaches of sanctification-consignment and anthropomorphic-corporeal generally entitled as externalist; and Mu‘tazilite-Ash‘rite and Imāmite generally entitled as rationalist.
خلاصه ماشینی:
آیاتی که دربارهء خداوند سخن میگویند،همواره در میان اندیشمندان دینی با این پرسش مواجه بودهاند که با چه قاعدهء زبانشناختی و معناشناسی میتوان به فهم درست آنها رسید؟مشکل اصلی آن است که زبان انسانی که برای تفهیم و تفاهم در محدودهء روابط انسانی و واقعیات مأنوس در این عالم به کار میرود،چگونه میتواند در خدمت شناخت حقایق و معارفی باشد که فراتر از این عالم است؟ این مسئله به حوزهء اسلامی اختصاص نداشته و از گذشته نیز در میان متکلمان و فیلسوفان سایر ادیان مطرح بوده است1.
اما در رویکرد دوم به رغم ادعای نفی تشبیه و تکییف1،بر تفسیر و شرح معنایی متکی به ظاهر الفاظ صفات تأکید شده و عملا تشبیه تنها در این حد است که صفات خدا به همان معنای ذهن انسانی منتها در حد و اندازهای بزرگتر که شایستهء خدا باشد و از نقص و ضعف پیراسته باشد اطلاق میشود.
اما معنای لفظی را که دربارهء صفات او آمده نمیدانیم؛مثل الرحمن علی العرش استوی ، خلقت بیدی ، جاء ربک ،و اساسا به شناخت تفسیر و تأویل آنها هم مکلف نیستیم،بلکه صرفا به نفی شریک و مثل از خدا باید باور داشته باشیم»2.
همچنین ابن خزیمه از پیشوایان حدیث سلفیه نیز مفهوم تشبیهی آن را نپذیرفته است4؛اما محمد بن عبد الوهاب سخن یهودی را مورد تصدیق پیامبر شمرده است5.
قاضی عبد الجبار نیز از پیشوایان معتزله نقل میکند که ابو علی جبائی تصمیم داشته معتزله و شیعه را در صف واحدی جمع کند؛به دلیل آنکه در توحید و عدل اشتراک دارند،اما محمد ابن عمر صیمری مانع او شده است3.